PDF نسخه کامل مجله
دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - May 06 2024
کد خبر: ۳۰۸۱۸
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۸
سالم سازی ورزش هزینه های سنگین دارد
جریانات انحرافی می خواهند وزیر را هم فراری دهند!مصاحبه مفصل و اختصاصی وزیر محترم ورزش با کیهان ورزشی که شماره گذشته در مجله چاپ شده و انعکاس یافته بود، بازتاب فراوان و قابل توجهی ، هم در رسانههای مختلف داشت و هم در میان اهالی ورزش، به گونهای که حتی بعضی از آنها نسبت به بخشهایی از اظهارات ایشان، واکنش نشان داده و کار به جواب و اعتراض و انتشار اعلامیه کشیده شد. خوانندگان محترم هم حتما این مصاحبه را دیده و مطالعه کردهاند و به طور طبیعی برداشتهایی دارند. این گفتگو خوشبختانه خواندنی و قابل توجه و تامل از کار درآمده است و از این بابت وظیفه خود می‌دانیم از وزیر محترم ورزش که علیرغم مشغلهها، دعوت مجله قدیمی را بیپاسخ نگذاشته و برای گفتوگو حسابی وقت و مایه گذشته، تشکر کنیم و هم از دوستان عزیز و همکاران جوان و خوبمان که با طرح سوالات اساسی به مصداق «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد» به جذاب شدن مصاحبه کمک کردهاند، قدردانی کنیم.

رفتن و نماندن

در این مصاحبه نکات و مسائل مختلفی به صورت پرسش و پاسخ مطرح شده که به گمان ما یکی از نکات مهم آن که کمتر هم حداقل در رسانهها انعکاس یافت و منتقدان و کارشناسان درباره آن سخن گفتند، این بود که وزیر ورزش صراحتا و با لحن تقریبا تند و قاطعی از «نماندن» و «رفتن» صحبت میکند. «نخیر، قطعا اگر برای دور دوم [در صورت انتخاب مجدد دکتر روحانی به ریاست جمهوری] پیشنهاد [وزارت] کنند، نخواهم ماند.» البته آقای وزیر دلیل رفتن خود را تلویحا و آنطور که ما میفهمیم «عدم حمایت» مسئولان ارشد و دولت به ویژه در زمینه مسائل مالی اعلام میکند: «... یک مدیر باید با دست باز با توانمندیهای مالی کار کند، بنده از آذرماه سال گذشته یعنی 9 ماه، یک ریال بابت پروژههای عمرانی دریافت نکردهام، خب، یک مدیر چگونه میتواند موفق جلوه کند؟ موقعی که بسازد، توسعه بدهد، فضاها را گسترش دهد و...»

ما بدون اینکه بخواهیم وارد جزئیات شویم و محق بودن آقای گودرزی را درباره اعتراض و گلایهاش بررسی کنیم، میخواهیم به بهانه این حرفها و اظهارات، حرفهای خود را تکرار کنیم و بعضی از آنها را برای چندمین بار مطرح کنیم. مثلا بپرسیم، در این ورزش چه خبر است؟ در ورزش ما چه میگذرد؟ در این ورزش چه کسانی برخر مراد سوارند و عنان کار را سالهاست، به دست دارند و حتی یک بار هم حرف از «رفتن» و «رها کردن» نزدهاند، کاروبار آن را چنان به نفع خود سامان داده و جهت آن را به گونهای تعیین کردهاند که حتی وزیر ورزش را - که برخلاف تمام اسلاف خود، از جنس ورزش، از خانواده ورزش، تحصیلکرده ورزش است و به هیج وجه منالوجوه «چسبیده به ورزش» نیست- دارند فراری میدهند؟!

مکانیزم جذب و دفع

ما بارها درباره «مکانیزم جذب و دفع» در ورزش و ضرورت اصلاح آن نوشتهایم و این بار هم به این بهانه بر آن تاکید میکنیم در ورزش ما عدهای و جریاناتی متفاوت اما با اهداف مشترک در پی تنگ کردن عرصه بر چکیدهها و چهرههای اصلی و شناخته شده ورزش هستند، اینان برای این کار و به هر حربهای از پنهان شدن پشت شعارهایی چون علمگرایی! ورزش روز دنیا! مبارزه با تفکرات سنتی و دفاع از روشهای مدرن گرفته تا عربدهکشی و باجخواهی و چاپلوسی و مجیزگویی و... متوسل شدهاند و توفیقهایی قابل توجه هم داشتهاند و البته در این باره رسانهها و در میان رسانهها تاثیرگذارترین و پرمخاطبترین آنها یعنی تلویزیون- که بودجه آن از پول مردم تامین میشود- خیلی جاها نقش جاده صاف کن را بازی میکنند و به ابزار مفت و مجانی در دست این جریانات انگل و مخرب افتادهاند تا با آن بتوانند اهداف خود را و از جمله کنار راندن و بایکوت کردن چهرههای اصیل و محبوب و کاربلد ورزش و دور دادن به عناصر مجهولالهویه و یکشبه کارشناس شده! و... را تحقق بخشند. در این باره دیگر قضیه به قدری روشن شده، به اندازهای اعتراض مردم و علاقهمندان به ورزش به هوا رفته که نیازی به نشان دادن نمونه و ارائه مثال وجود ندارد.

پدرخودخواندهها!

بالاتر هم عرض کردیم قضیه به قدری حاد شده و این جریان تا آنجا برای تامین منافع و جایگاه خود پیش رفته و تا جایی عرصه را بر ورزش و ورزشیهای اصیل تنگ کرده است که حالا میشنویم وزیر ورزش هم حرف از رفتن و نماندن میزند، حرفی که یک بار هم از زبان هیچیک از اسلاف ایشان نشنیده بودیم و بر زبان هیچ مدیر چسبیده و مهمان ناخواندهای که صد البته مورد حمایت جریانات مخرب اشاره شده در فراز بالاتر هم هستند، جاری نشده است. ما سه سال پیش در همین موقعها که بحث وزیر جدید ورزش و رای اعتماد مجلس و... در میان بود، با مطالعه نظرات و اظهارات و برنامههای وزیر فعلی که آن موقع از طرف دولت کاندیدای پست وزارت شده بود، نوشتیم، این حرفها و برنامهها خیلی خوب است و راه درمان بسیاری از دردهای ورزش انجام این طور برنامهها و عملی کردن اینگونه حرفهاست ولی در آن موقع و به ویژه در بدو کار مدیریت جدید ورزش هم نوشتیم که این طور نیست که به صرف گفتن یا حتی اراده کردن شما برای اصلاح ورزش، همه چیز و همه افراد و ریز و درشت ورزش در کنار شما میایستند و هرکس به سهم خود در راه اصلاح و ساختن و آباد کردن ورزش به وظیفه خودش عمل میکند و از هر کاری که از دستش ساخته است دریغ نخواهد کرد، نه! در این ورزش به لطف غفلت و وادادگی بعضی از مدیران عوضی آمده و مسئولان فاقد غیرت مدیریت که حرفشان با عملشان یکی نیست و به راحتی منافع و آینده ورزش مملکت را فدای منافع شخصی و تداوم عمر مدیریتی خودشان میکنند، جریانات و افرادی هستند که خود را «پدرخوانده» ورزش میدانند و میخواهند خط دهنده اصلی و ادارهکننده پشت پرده ورزش باشند،

در این باره خوب به یاد دارم که حتی دو یادداشت در سرمقاله روزنامه کیهان به چاپ رساندیم که تیتر یکی از آنها «پدر خود خواندههای ورزش»! بود .

یار گرمابه و گلستان

این جریانات در جمع خصوصی خود و حتی گاه به صراحت میگویند مدیران ورزش چه در سطح کلان و چه در رده فدراسیونها و باشگاههای معروف و... «مهمانان چند روزه ورزش» هستند، آن که به این ورزش چسبیده و به خاطر تامین منافع و اسم و رسم خود آن را رها نمیکند، «ما» هستیم، بنابراین هر مدیری، وزیری، رئیسی و... که برای چند روز و مدتی به این ورزش وارد میشود، باید تابع نظرات و خواستهها و سلایق ما باشد و گرنه دوام نمیآورد! باز در همان موقع خطاب به مدیریت جدید ورزش نوشته بودیم، حرفها و اظهارات شما که اکثر آن بحق و منطقی هم هست، پیش از شما هم از زبان برخی مدیران و مسئولان به ویژه در ابتدای کار شنیده شده و از این نظر حرفهای جدیدی نیست، اما آن مدیران و مسئولان علیرغم شروع توفانی و انقلابی و خیلی پرسروصدا و سر دادن شعارهایی چون «سالم سازی» و «دینداری» و توجه به اخلاق جوانمردی و ترویج مرام و فرهنگ پهلوانی و مبارزه با جریانات فاسد و زیادهخواه و... سرانجام رام چنگ همان جریانات شده، همفکران و دوستان قدیمی را فراموش و رفته رفته با مذبذبها و ریاکارها و منافقان و مخربها و... سروسری پیدا کرده و به آنها پست و مسئولیت دادند و آخر سر هم، با آنها چنان یار گرمابه و گلستان شدند که شعارهای کوبنده و حرفهای منطقی اولیه را فراموش کردند و هر طور جریانات پدرخوانده ساز زدند، آنها هم حرکت موزون! میکردند و به کلی فراموش کردند برای چه کاری و چه هدفی (سالمسازی و مبارزه با جریانات فاسد) زیر بار مسئولیت رفته بودند... کار به جایی رسید که بعضی از اینها وقتی پست و ریاست خود را در خطر دیدند، به مجامع بینالمللی شکایت بردند تا با تعلیق فلان رشته ورزشی، آنها دوباره به دوران شیرین ریاست و ادامه لفت ولیس با دوستان ناباب و جریانات مخرب برگردند! کاری که امروز هم وزیر محترم میگوید بعضی دیگر از این چسبیدهها و کنگرخوردههای لنگر انداخته در ورزش دارند انجام میدهند تا فقط باشند و رئیس بمانند و... هر بلایی هم که سر ورزش و فلان و بهمان رشته ورزش هم آمد که آمد! «الان زمزمههایی هست که بعضی از آقایان در حال گرا دادن به «IOC» هستند. حالا از کسی نام نمیبرم و بعدا این را بیان میکنم. برخی از افراد به کمیته بین‌‌المللی المپیک تفهیم میکنند که دولت ایران دارد در کار فدراسیونها دخالت میکند. بعضی از این آقایان که به ظاهر، وجیهالمله و مذهبی و دلسوز هم هستند، این افراد دارند گرای تعلیق را میدهند و میگویند دولت دارد دخالت میکند...»

پیش از ادامه مطلب به مناسبت اظهارات بالا داخل پرانتز عرض میکنیم که ای کاش آقای وزیر از این افراد نام میبرد، و حالا که نام نبرده است، همانطور که وعده داده است «بعدا»، حتما در این باره شفافتر با مردم صحبت کند. ورزش مال مردم است. کسی حق ندارد به خاطر منافع خودش با منافع ملی و علائق و دلبستگیهای مردم بازی کند، حالا آن فرد هرکسی میخواهد، و هر ظاهر و صورتی که برای خودش درست کرده باشد.

ورزش گرفتار است

برگردیم به بحث و تمامش کنیم، این نکات را قبلا نوشته و این تذکرات را بر مبنای پیشبینی خود، داده بودیم، فکر میکنیم امروز همان روز است! ما در جایگاه وزارتی و مسئولیتی و مدیریتی نیستیم. سالهاست گوشهای در همین مجله قدیمی نشسته و بدون اینکه زیاد هم با کسی «قاطی» شویم و یا اینجا و آنجا خودمان را «آفتابی» کنیم، روند و شرایط ورزش را رصد و بر حال و روز آن نظارت میکنیم. با همین حال به راحتی احساس میکنیم و در مییابیم که ورزش ما گرفتار است، در این میان رشتههای جذاب و پرهیاهو مثل فوتبال که در آنها پای پول بیحساب هم در میان است، گرفتارتر و دارای مشکلات بیشتر، عمده گرفتاریهای این ورزش هم به خاطر وجود عناصر زیادهخواه، منفعتطلب و بیهنر اما پر مدعی است که سالهاست چنگال آنها در گلوی این ورزش فشرده شده و اگر کسی، مسئولی، وزیری، مدیری، ... خواست برای نجات ورزش کاری بکند، این عناصر آویزان و پدرخوانده با استفاده از ابزار و وسایل در اختیار، به ویژه رسانهها و از میان رسانه‌‌ها، تاثیرگذارترین آنها یعنی تلویزیون، سعی در فراری دادن و دلسرد کردن و یا سر به راه کردن او میکنند. به نظر میرسد با توجه به اظهارات وزیر ورزش ایشان در حال اندیشیدن به «راه دوم» یعنی استعفا و در واقع متواری شدن است!

مدیریت جهادی و انقلابی

این جمله را هم اضافه و سخن را جمع کنیم، این مجله قدیمی و این قلم ناتوان همان موقع که در بدو امر حرفها و دیدهها و برنامههای مدیریت جدید ورزش را تأیید میکردیم، و همان موقع که هشدار میدادیم عمل کردن به این حرف و وعدهها، هزینههای سنگینی دربر دارد و جریاناتی فاسد که خود را صاحب ورزش میدانند، به مقاومت شدید و خستگیناپذیر وا میدارد، این نکته را هم نوشته و بعد از آن و تقریباً همیشه هم نوشتهایم که اصلاح ورزش، طریق برخورد با راهزنان و جریانات انگل مآب و آویزان در ورزش، دفع و کنار راندن عناصر هرهری مسلک و بیهویت و مبلغان اندیشههای ناصواب و انحرافی در ورزش، فقط و فقط در گروی اعمال مدیریتی انقلابی، جهادی و شجاعانه است. مدیریتی که با سلاح منطق و تدبیر، به مقابله برخیزد بازی را برهم زند و بر خلاف روال حاکم، عرصه را بر جریانات مخرب ورزش تنگ و راه را برای ورود با انگیزه افراد و جریانات سالم و خدمتگزار و... در یک کلام چکیدههای توانمند ورزش باز کند. با وادادن و ریاکاری و عدم صداقت و همچنین با روش یکی به نعل زدن و یکی به میخ مشکلات عدیده ورزش حل نمیشود، بدتر از آن با استعفا و کنار رفتن و میدان را برای جولان دادن هر چه بیشتر جریانات مخرب، باز و هموار کردن هم هرگز این مشکل حل نمیشود و مهمتر از آن از این طور میدان را رها کردن بوی عافیتطلبی و خودخواهی و بیخیالی نسبت به مسئولیتهای اجتماعی و مردمی هم استشمام میشود.

مخالفان شفافسازی؟!

همانطور که اشاره شد و حتماً خوانندگان محترم مجله هم ملاحظه نمودهاند، وزیر محترم ورزش در مصاحبه ذکر شده درباره خیلی از مسائل صحبت کرده بود که ما به یک بخش و فراز آن پرداختیم، اما بحثهای دیگری که ایشان به آن پرداخته بود، مثل «نتیجهگرایی»، شفافسازی بیتالمال، هزینههای بیحساب و کتاب، مسائل فوتبال، استقلال و پرسپولیس و... با توجه به آنکه خیلی نزدیک به مواضع و نظرات کیهان ورزشی بود، قابل پرداخت و تحلیل است که آن را به فرصتهای دیگر موکول میکنیم اما در پایان ما هم مثل آقای سیدرضا افتخاری مدیرعامل باشگاه استقلال میگوئیم و سؤال میکنیم که «چرا وقتی وزیر ورزش صحبت از شفافسازی و صیانت از حقوق بیتالمال میکند، عدهای ناراحت میشوند و عکسالعمل نشان میدهند؟ مگر شما مخالف شفافسازی هستید؟»

ما در پاسخ به این سؤال آقای افتخاری که سؤال ما و خیلیهای دیگر هم هست، عرض میکنیم، در فراز بالاتر نوشتیم عدهای که خود را صاحب این ورزش بیدر و پیکر میدانند، از اینکه کار و بار ورزش سامان پیدا کند، دخل و خرجش معلوم باشد، حساب و کتاب و نظم و انضباط بر کار و بار آن حاکم شود و... ناراحت و به شدت ناراضی هستند، آنان موافق «تداوم وضع موجود» هستند، که تأمین کننده منافع نامشروع آنهاست، به همین دلیل مثلاً ناراحت میشوند که وزیر یا هر فرد دیگری سؤال کند که چگونه دستمزد بازیکن 150 میلیون تومانی به 950 میلیون تومان افزایش پیدا میکند؟ درحالی که آن بازیکن در اکثر بازیها نه تنها روی نیمکت ذخیره دیده نمیشود، بلکه دوشادوش تماشاگران تخمه میشکند و فوتبال تماشا میکند!!

ماجرای پروپیچ

اینطور سؤالات برای منافع جریانات مخرب بسیار خطرناک است چرا که اگر این سؤالات و موضوعات پیگیری شود، به راحتی دست واسطهها و زیادهخواهان و دلالهای افسارگسیخته و... «رو» میشود. ما پیش از این هم نوشتیم اگر فرد مسئولی و شخص باغیرتی در این فوتبال پیدا شود و موضوع حضور بازیکنی! به اسم «پروپیچ» را که یک فصل تمام در یکی از بهترین تیمهای فوتبال این کشور به سر برد و به عنوان بهترین گلزن آسیایی! با او قرارداد هنگفت بستند و در طول حضورش در این تیم، اکثر قریب به اتفاق بازیها را- درحالی که آن تیم به شدت مشکل گلزنی داشت- روی نیمکت نشسته بود و تنها موفق به زدن یک گل در جام حذفی به یک تیم دسته دومی بینام و نشان و یک گل خطا (کف پا) به سایپا و... یکی، دو گل نصفه و نیمه دیگر شد، پیگیری کند تا ببیند، موضوع ریشه در کجا دارد و سر از گریبان و آستین چه افراد و جریاناتی درمیآورد؟! درباره این قراردادهای عجیب و مشکوک سالهاست اهالی شناخته شده فوتبال میگویند و اعتراض میکنند، اما به خاطر تسلط این جریانات آلوده و البته به لطف مدیران عافیتطلب و بیصداقت، گوش شنوایی پیدا نشده، مثلاً همین هفته پیش محمد مایلیکهن در اینباره گفت: «واقعیت این است که افراد غیرمتخصص و غیرفوتبالی باعث افزایش بیرویه دستمزد بازیکنان و مربیان شدهاند و هزینههای زیادی را به باشگاهها تحمیل کردهاند، مخصوصاً در رابطه با مربی و بازیکنان خارجی که بازیکنان خارجی را چند برابر قیمت به باشگاهها فروختهاند، آقایان باتجربه خاصی این کار را انجام میدهند.»

انگلهای چسبیده!

این افراد «غیرمتخصص و غیرفوتبالی» که آقای مایلیکهن از آنها نام میبرد، همان «انگلها و چسبیدهها»ی ورزش هستند که ما بالاتر و بارها در مطالب خود از آنها نام بردهایم. مایلیکهن در ادامه ضمن اشاره به ماجرای اسکوچیچ و بحث جانشینی او برای نیمکت استقلال- قبل از دربی- میگوید: «ببینید پشت صحنه اسکوچیچ چه کسانی ایستادهاند، اگر اسکوچیچ مربی خوبی است، چرا تا حالا بیکار مانده است؟... یک سایتی که خودش در آوردن مربی و بازیکن خارجی به تیمها ید طولایی دارد، این کارها را میکند، اینها حتی بیشتر از مربی و بازیکن خارجی پول نصیبشان میشود.» سؤال میکنیم آیا در این مملکت کسی پیدا میشود که درباره اظهارات آقای مایلیکهن و این افراد و این رسانهها، احساس مسئولیت کند و براساس وظیفه موضوع را پیگیری و صحت و سقم آن را معلوم نماید؟! عرض کردیم، این حرفها بارها گفته شده، این آدرسها، بارها داده شده، اما تاکنون که رگ غیرت و مسئولیت کسی نجنبیده... تا ببینیم بعد چه پیش میآید؟

آفت کمیتگرایی

یکی از افرادی که درباره اظهارات وزیر ورزش واکنش نشان داد و طی بیانیهای توضیحاتی داد و حتی در پایان ،«تهدید» هم کرد که نکات محرمانه در جلسات مختلف (شورای معاونین و...) را که توسط وزیر ورزش بیان شده مطرح خواهد کرد! که البته این تهدید آخر خیلی قابل تأمل است که با توجه به تجربه و سابقه مدیریتی آقای افشارزاده اظهار این طور مسائل خیلی بعید و باعث تعجب است(شنیدیم آقای افشارزاده که در سفر است از انتشار این بیانیه اعلام بیخبری کرده است). به هرحال پاسخ آقای افشارزاده که عمدتاً درباره مسائل مالی و هزینههای تیم استقلال در زمان مسئولیت ایشان است در دسترس همگان هست که علاقهمندان میتوانند بخوانند و براساس برداشتهای خود قضاوت کنند، منتها یک نکته در صحبتهای آقای افشارزاده بود که وظیفه خود دیدیم که به آن اشاره کنیم و آن نکته به آن بخش برمیگردد که ایشان با ردیف کردن اسم تعدادی از افراد که سابقه مدیریتی در ورزش یا باشگاههای معروف داشتهاند، سؤال کرده است که یعنی، اینها همگی بد هستند و فقط آقای وزیر خوب! سؤالی که نشان میدهد آفت «کمیتگرایی» در ورزش ما تا کجاها رسوخ کرده است؟ تا آنجا که صفاتی مثل بد و خوب و راست و دروغ، اشتباه و درست و... را باید با «عدد» و «رقم» سنجید. در اینجا آقای افشارزاده در واقع با استناد به «عدد» میگوید، «ما» خوبیم، «وزیر» بد! ما درست میگوئیم، وزیر غلط، ما... چرا؟ چون تعداد ما زیادتر است! درحالی که آقای افشارزاده بهتر از ما میداند که در بخش خصلتها و صفتهای انسانی و همچنین قضاوت درباره عملکرد و رفتار و مسئولیتهای اجتماعی، ملاک «عدد» و کمیت و کثرت و قلت و افراد، نیست، و معیارهای دیگری هست که... اینجا جا و فرصت پرداختن به آنها نیست، آنچه مسلم است این است که «حق» و «باطل»، «بد و خوب» و... با کثرت و قلت سنجیده و معلوم نمیشود، چنان که (بلاتشبیه، بلاتشبیه)، صحنه کربلا، بهترین و جاویدترین سند، برای اثبات این واقعیت است...


سیدمحمدسعید مدنی*

نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها