PDF نسخه کامل مجله
دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - May 06 2024
کد خبر: ۳۰۷۱۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۳:۱۳
2 جریان متضاد در ورزش

مرزبندی ورزشی و مرزبندی سیاسی

مرزبندیهای موجود در ورزش با آنچه در حوزههای دیگر علیالخصوص سیاست، وجود دارد و برقرار است تا حد زیادی فرق دارد. اگر در آنجا اختلاف نظر و دیدگاه بر سر یک هدف مشترک تا آنجا بالا میگیرد که گاه اصل هدف فراموش میشود و دعواها حالت لجبازی و چوب لای چرخ یکدیگر گذاشتن و کار ملک و ملت را معطل نهادن و... به خود میگیرد، در حوزه ورزش خوشبختانه چنین نیست. در اینجا مرزبندیها در دو خط و دو جریان کاملا متضاد و مغایر یکدیگر عیان و قابل مشاهده است. یک خط که پیروان و طرفداران آن با وجود همه اختلاف سلیقههایی که شاید در حوزههای دیگر مثلا سیاست و فرهنگ و حتی اعتقادات و.. با یکدیگر دارند در ورزش هدف مشترک دارند و آن پیشرفت ورزش در ابعاد مختلف، به ویژه در بعد قهرمانی در سایه حاکمیت ورزش پاک و به طور خلاصه حفظ منافع ملی و پاسخگویی به توقعات و انتظارات مردم است و خط دیگر جریانی است که منافع شخصی و باندی خود را به منافع ملی ترجیح میدهد، به ورزش و تشکیلات و فعالیتهای ورزشی آویزان شده است تا نام و نان خود را تامین کند و برایش اصلا موضوع پیشرفت یا عدم پیشرفت، هدف و دغدغه اصلی به حساب نمیآید. بنابراین در ورزش دوجریان اصلی «هدف مشترک» ندارند که بعد سر راه رسیدن به آن، تاکتیکهایی اتخاذ شده و... تز و و نظر خود را داشته باشند و در اینجا از یکدیگر جدا شوند و اختلاف دیدگاه و نزاعهای جناحی را سبب شود. در واقع در حوزههای غیرورزشی - به ویژه سیاسی- هدف مشترک است یا ظاهرا مشترک است اما در تاکتیکها اختلاف نظر هست. روشنتر بگوئیم، در آنجا همه حرف از تحقق آرمانهای انقلاب میزنند، شعار دفاع و حراست از میراث شهیدان سر می‌‌دهند، دغدغه حفظ اصول و ارزشهای انقلاب را دارند، منافع ملی، هدف است، اما آنچه آنها را تحت عنوان راست و چپ یا اصولی و اصلاحی یا... از یکدیگر جدا میکند، راهحلها و تاکتیکهاست. استراتژی و هدف تقریبا مشابه و یکسان است. در اینجا همه خود را «حق» میدانند و راهحل خود را برای تحقق اهداف ملی ارجح میدانند، و دعواها و نزاعها و تزاحمها از اینجا شروع میشود

دو جریان کاملا متضاد

اما در ورزش دو جریان عمده وجود دارد که ذاتا و ماهیتا با یکدیگر تفاوت دارند و هیچگونه نقطه مشترکی نه در استراتژی و هدف و نه در تاکتیک و عمل، ندارند! در اینجا همان طور که اشاره شد دو جریان عمده وجود دارد، جریانی که خواهان ورزش پاک و حرکت در مسیر پیشرفت و مدافع منافع ملی و مطالبات مردمی است، و جریانی که و ضد ورزش است فلسفه وجودیش در ورزش و کنار ورزش در اشکال مختلف و جایگاههای گوناگون تامین منافع شخصی و باندی است و چون برایش پیشرفت ورزش و پاسخگویی به انتظارات مردم مفهوم و موضوعیت ندارد، با جریانات و گروههای مغرض و معاندی که در همه عرصهها از جمله ورزش به دنبال اثبات ناکارآمدی نظام دینی و انقلابی هستند، همسو و همراه است.

اصلاح و رزمایش آسان است

بنابراین در ورزش کار کردن و کار درست انجام دادن و متحقق ساختن اهداف ملی (Nation Goal) و پاسخگویی به خواستههای مردمی، به طور طبیعی و منطقی خیلی آسانتر از حوزههای دیگر میتواند باشد. در ورزش سکان مدیریت و رهبری در دست افراد و شخصیتهایی است که به نمایندگی از حاکمیت و جریان «طرفدار پیشرفت و حفظ منافع ملی» به این پست و منصب رسیده و مسئولیت سکانداری را به دست آوردهاند، آنها قاعدتا بدهکار و وامدار جریان مقابل که دنبال منافع و تامین خواستههای شخصی از قبل ورزش است، نیستند، که بخواهند برای این گروه هم سهم و حقی در اداره بخشی از امور ورزش یا دخالت در ساز و کار ورزش قائل باشند. سکانداران و مسئولان ورزش فقط وامدار مردم و جریان خواهان پیشرفت ورزش است و باید از میان این طیف و گروه، که علیرغم اختلاف دیدگاهها و حتی ایدئولوژی در سایر عرصهها، در ورزش تعدادشان بسیار بسیار زیاد است و اکثریت مطلق را تشکیل میدهند، یاران و همکاران و مدیران و مشاوران را برگزینند و بر این اساس نفرات و چارت خود را «ارنج» کنند.

موهبتی که ورزش از آن برخوردار است

به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت، ورزش هر مشکلی داشته باشد، هر کمبود و مانعی بر سر راهش باشد، مشکل تزاحم و تضاد دیدگاهها و جناحها و در یک کلام «سیاستزدگی» را ندارد، و این در جامعه سیاستزده ما، که محور و دلیل بسیاری از موضعگیری‌‌ها و موافقتها و مخالفتها، گرایش جناحی و خطی است، موهبتی است که ورزش از آن برخوردار است، فرصتی است که مسئولان ورزش باید از آن در جهت حرکت ورزش در مسیر پیشرفت استفاده کنند، سرمایهای است که در حد خود، بسیاری از ناداشتهها و کمبودهای دیگر را جبران میکند، در اینجا چپ و راست، اصلاحگرا و اصولگرا، آبی و قرمز، تهرانی و شهرستانی و... با تکیه بر اصول شناخته شده و مورد تایید ورزش مثل جوانمردی، پهلوانی و پاکی و مردمداری و... در هدف حرکت ورزش در مسیر پیشرفت و تأمین منافع ملی و پاسخگویی به مطالبات مردمی و همچنین مبارزه با زشتیها و زیادهخواهیها و افراد و باندهای چسبیده و فرصتطلب، توافق دارند و همین توافق و تفاهم است که میتواند دستمایه خوبی باشد برای مسئولان ورزش که به دور از اهمال و غفلت و وادادگی و آسانگیری و... بدتر از همه سیاستبازی از آن در جهت بسیج همه نیروهای ترقیخواه و ضدفساد در ورزش استفاده کند و با به کارگیری صحیح هر کس در مقام و جایگاه مناسب و تاثیرگذار، در نهایت برای تحقق هدف مشترک که حرکت ورزشی در مسیر پیشرفت و بالندگی است برنامهریزی و کار کند.

اخلال جریان ضد ورزشی

این چند جمله را آوردیم تا بگوئیم، در ورزش شرایط برای کارکردن و بیدغدغهتر به سوی اهداف ملی حرکت کردن، خیلی مساعد است، و بهانههایی که در جاها و حوزههای دیگر میشود برای عدم پیشرفت کارها و تحقق وعدهها و... مطرح کرد، در اینجا موضوعیت ندارد. در اینجا هشیاری، صداقت و عزم و جزم سکانداران ورزش و مسئولین رشتهها و حوزههای مختلف لازم است تا ورزش در اکثر رشتههای ورزشی و در کلیت آن پیشرفت کند. در اینجا اگر اختلافات شدید و درگیریهای آزاردهنده و... میان افراد خوشنام و خدمتگزار پیش میآید، بدون شک ردپای جریان دوم، یعنی جریان ضدورزش و منفعتجو در میان است که با استفاده از ابزار در اختیار و حربه «تفرقه» سعی میکند با ایجاد و اختلاف میان افراد شناخته شده و چهرههای اصیل و چکیدههای ورزش، فضای ورزش را مشوش و آشفته کند و مانع از اصلاحات و موجب برهمزدن وضع موجود شود، و اگر در فدراسیون و جایی از ورزش، حضور و تاثیر این افراد فرصتطلب و مخرب و منفعتجو و مغرض را میبینیم، باز نباید شک کرد که حضور این عناصر معلول وادادگی و ترس مسئول آن رشته و جایگاه یا به دلیل عدم صداقت مدیران است که در حرف و شعار از ورزش پاک و سازندگی و اصلاح وضع ورزش دم میزنند، اما در خفا و در عمل با جریانات مخرب و ناسالم و فرصتطلب سر و سر و همنوایی دارند. غیر از این ما دلیلی برای بعضی از درگیریهای تاسفبار میان عناصر محبوب ورزش که از عصارههای آن محسوب میشوند، از یکسو و حضور و دخالت و جولاندادن عناصر آویزان و زیادهخواه و فرصتطلب در عرصههای مدیریتی و تاثیرگذار ورزش از سوی دیگر، پیدا نمیکنیم و برای همین هم هست که بارها از مسئولان امر و مدیران ارشد ورزش خواستهایم، برای پاکسازی فضای ورزش و دفع و طرد عناصر عوضیآمده، درنگ نکنند و با مدیران و مسئولانی که راه را برای نفوذ و رخنه این عناصر که جز به منفعت خود، به چیزی فکر نمیکنند، باز و هموار میکنند، بیتعارف و قاطعانه برخورد نمایند.

مدیران نالایق جاده صاف کن جریانات مخرب

سخن را کوتاه کنیم، بزرگترین مانع پیشرفت ورزش از حیث انسانی و فکری در دو عامل قابل جمعبندی است: 1- جریانات فرصتطلب، منفعتجو و مغرض که در ورزش حضور دارند، به این و آن مسئول و فدراسیون و مدیر باشگاه آویزان هستند، برای تامین منافع و مطامع شخصی و باندی. 2- مدیران واداده و غیرمسئول که به اسم خدمت به ورزش و کمک به پیشرفت ورزش و پاسخگویی به مطالبات مردمی و تامین منافع ملی، در ورزش پست و مسئولیت میگیرند، اما در عمل به خاطر ترس، وادادگی، عدم صداقت و ریاکاری در امانت خیانت کرده و با جریانات فرصتطلب همنوایی میکنند و اصولا راه را برای حضور و جولاندادن و تاثیرگذاری آنان هموار میکنند و در تخریب ورزش و تامین منافع خود، با یکدیگر شراکت میکنند!!

مدیران فاقد صلاحیت را کنار بگذارید

در این میان تکلیف مهم مسئولان ارشد ورزش مشخص و کاملا روشن است، برخورد با این دو عامل و البته برخوردی عالمانه و موثر. به این معنی که در این برخورد اصلاحی، مثل بیشتر موارد! جای علت و معلول را اشتباه نگیریم، در اینجا علت، عامل دوم (مدیران واداده و دو رو) است، نه عامل اول (فرصتطلبان و تخریبچیها)، چون اگر این عامل دوم خود مانعی نباشد و راه را برای رخنه و نفوذ عامل اول هموار نکند، گروه فرصتطلب، جرأت و جسارت ورود پیدا نمیکند و...

اینکه در دو شماره پیش نوشتیم- و با استقبال خوانندگان محترم هم مواجه شد- و همواره تاکید کردهایم که «تعارف با مدیران نالایق را کنار بگذارید» از همین باور و دیدگاه نشأت میگیرد، توصیه برادرانه و کارشناسانهای که در پایان این مقال بار دیگر بر آن تاکید میکنیم. در آینده این موضوع (دو دیدگاه اصلی در ورزش) را پی خواهیم گرفت و مفصلتر و با ذکر جزئیات و آوردن نمونههای ملموس، درباره آن خواهیم نوشت، اگر عمری باشد.

در اخبار مربوط به مسابقات فوتبال دسته اول باشگاههای ایران خواندیم که محمد مایلیکهن سرمربی تیم ملوان در بازی تیم شمالی با اکسین، وقتی میبیند و میشنود که بعضی هواداران تیمش بازی را رها کرده و علیه تیم شهری نزدیک و هم استانی و هواداران آن، شعارهای خارج از نزاکت میدهند و توهیم میکنند، نیمکت را رها کرده و به حالت قهر به رختکن میرود و تا شروع نیمه دوم به جایگاه خود باز نمیگردد. این حرکت نمادین مایلیکهن که یک بار هم چند سال پیش وقتی ایشان مربی تیم لرستانی، «گهر» بود، تکرار شده بود، در جای خود قابل تقدیر و تحسین است. حتی به گمان ما در این فوتبال به شدت از نظر فرهنگی آسیب خورده و آسیبپذیر، انجام آن لازم و ضروری است، اما چون از قدیم گفتهاند و درست گفتهاند که «یکدست صدا ندارد»، آن را به اصلاح وضع فرهنگی فوتبال و شرایط نابههنجار حاکم بر اکثر ورزشگاههای آن، کافی نمیدانیم. خوانندگان و علاقهمندان این مجله نیک میدانند که یکی از کلیدواژهها و حرفهای اصلی این مجله طی سالیان اخیر درباره فوتبال ایران این بوده است که: آنچه که موجب شده این رشته جذاب و پرطرفدار در کشور ما از رشد و پیشرفت مورد انتظار برخوردار نباشد و جسم و جان آن را آزار داده است، نه کمبود فنی یا مالی و یا انسانی، بلکه مسائل فرهنگی و اخلاقی است. در این باره هم بسیار نوشته و به سهم خود سعی کردهایم، علل و چگونگی پیدایش این وضع و همچنین تداوم آن را تحلیل و تبیین نمائیم. برای حل این معضل، که اگر واقعاً و عملاً و نه شماری و مصاحبهای! خواهان برطرف کردن موانع بر سر راه پیشرفت فوتبال ایران هستیم، باید آن را حل کنیم، یک عزم جمعی و یک برنامه حسابشده و هماهنگ لازم است. در این باره مسئولیت اصلی به طور طبیعی و منطقی برعهده مسئولان است، مسئولانی که مهمترین وظیفه آنها، رشد و اعتلای فوتبال ایران است، آنها برای انجام این وظیفه حتماً باید برای درمان مشکلات فرهنگی و توقف حرکت ایران در کژراهه و ریلگذاری آن در مسیر سلامت و پیشرفت، فکر و برنامه و قبل از آن اراده و عزم و جزم داشته باشند و هرگز به وضع موجود و شرایط فعلی دل خوش ندارند و بسنده نکنند و مثل اسلاف خود در باد دو، سه موفقیت حتی صعود به جام جهانی نخوابند و سعی در القای این فکر و باور نداشته باشند که وضع فوتبال رو به راه است.

به هر حال، حرکت نمادین و اعتراضی آقای مایلیکهن در ورزشگاه انزلی، بهانهای شد تا براساس وظیفه درباره وضعیت فرهنگی ورزش و لزوم اصلاح آن این چند سطر را قلمی نمائیم و این نکته را یادآور شویم که این وضعیت نابسامان و دلآزار، تنها به ورزشگاه انزلی و طرفداران تیم این شهر مختص نیست و در اکثر قریب به اتفاق ورزشگاهها و تقریباً در کلیه ردههای سنی از نونهالان گرفته تا لیگ برتر این اتفاقات که بیتعارف از عقبماندگی فوتبال «و دور بودن آن از استانداردهای حرفهای» حکایت میکند، رخ میدهد. ضمن اینکه وضعیت ناخوشایند فرهنگی و اخلاقی فقط در ورزشگاهها و به هنگام برگزاری مسابقات رخ نمیدهد، بلکه مناسبات و روابط و رفتار فرهنگی دلآزار تقریباً در همه جای این فوتبال و لایههای مختلف آن دیده میشود و این نیز دلیلی ندارد جز اینکه جریانات مخرب و ضد فوتبال- که در فراز اول نوشته این شماره آوردهایم- طی سالهای اخیر و به لطف وادادگی و نابلدی یا عدم صداقت بعضی مسئولان و مدیران ارشد و باشگاهی و... حسابی به ارکان و جایگاههای مختلف چنگ انداخته و از قبل آن دنبال تأمین منافع تضمین جایگاه خود هستند، نه منافع ملی و مطالبات مردمی که چیزی نیست جز پیشرفت و اعتلای فوتبال مستعد ایران. همه این مسائل که ریشه در واقعیات دارد، بیانگر این مطلب است که مسئولان فوتبال- آقای تاج و همکارانش- اگر واقعاً و متعهدانه بخواهند به وظیفه خود عمل کنند، کاری سخت و دشوار در پیشرو دارند.

* سیدمحمدسعید مدنی

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
داود
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
0
0
منظورتان کدام مدیران ورزش است حرف تان را روشن تر بزنید اسامی نالایقان را اعلام کنید
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها