PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 26 2024
کد خبر: ۳۰۰۷۶
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۳
مسئولان وزنه برداری و کشتی پاسخ قانع کننده بدهند

رعایت مصالح ملی

یکی از اتفاقاتی که معمولاً بعد از هر انتخاب و اعلام لیست نهایی تیمها و به ویژه تیم ملی رخ میدهد، اعتراض و انتقاد به نحوه انتخاب و ماندن کسانی و خط خوردن نفرات دیگری است. این اتفاق را باید جزو اتفاقات طبیعی و معمول دانست که اختصاصی هم به یک رشته و چند رشته ندارد و یا اینکه تصور کنیم که مثلاً فقط در کشور ماباب این گونه اعتراضها و گلایهها باز است و در سایر کشورها، حتی در کشورهایی که ورزش به صورت حرفهای و فوق حرفهای در جریان است، از این خبرها نیست. در همه رشتهها و همه کشورها و سطوح ورزش ردههای مختلف ملی و باشگاهی این اتفاقات رخ میدهد و دلیل آن هم صرفنظر از علاقه و گرایشهای شخصی و تیمی، به اختلاف نظر و سلیقه در امور اجتماعی برمیگردد که چون اصل «اختلاف سلیقه» و تفاوت دیدگاه طبیعی است، پس این اعتراضها و تصادمها طبیعی است. چیزی که مهم است این است که کسانی که در جایگاه تصمیمگیری و انتخاب و حذف کردن و... نشستهاند، با ملاکهای صحیح، علمی و بالاخره مهمتر از همه عادلانه، رفتار و اقدام نمایند. مهمترین ملاک هم نه گرایشهای رنگی و فامیلی و قومیتی و جناحی و... بلکه رعایت «مصالح ملی» است. اگر هر انتخاب و خط خوردن و حذفی با چنین روش و منشی صورت بگیرد، آن وقت آنها که قلم به دست نام یکی را در لیست نهایی ثبت میکنند و بر نام دیگری قلم قرمز میکشند، اولاً پیش وجدان خود احساس رضایت میکنند و ثانیاً میتوانند در هر جا که لازم باشد، پاسخگوی تصمیم و انتخاب خود باشند.

ماهیت «شورای فنی»...!؟

خوانندگان محترم مجله و علاقهمندان ورزش اطلاع دارند که در آستانه شروع المپیک و اعزام کاروان اعزامی، با اعلام لیست نهایی ورزشکاران در رشتههای مختلف، از این سو و آن سو اعتراضاتی به گوش رسید که در بعضی موارد آن، از جمله درباره علت خط خوردن بهادر مولایی - وزنهبردار عزیز کشورمان که برایش آرزوی سلامتی و تندرستی هر چه سریعتر داریم - و همچنین نحوه حذف و کنار ماندن پرویز هادی، کشتیگیر سنگینوزن و... مسئولان مربوطه یا اصلاً در مقام پاسخگویی به اعتراضات نیامده و یا حداکثر تمام مسئولیت را متوجه «شورای فنی» کردند؛ شورا و شوراهایی که درباره ماهیت و ذات و نحوه عملکرد آنها سؤالاتی جدی مطرح است چنان که پرویز هادی، کشتیگیری که به شدت معتقد است درباره او اجحاف شده و به ناحق از حضور با تیم ملی کشتی آزاد ایران در المپیک محروم شده است در باره شورای فنی و فدراسیون کشتی میگوید: «آقای خادم در دو جبهه در فدراسیون کشتی فعالیت میکند. ایشان هم رئیس فدراسیون است و هم سرمربی تیم ملی کشتی آزاد. اگر ایشان یک پست داشت میتوانستم به عنوان رئیس پیش آقای خادم بروم و از ایشان بخواهم که در مورد وضعیت خودم از سرمربی تیم ملی سؤال کند که چرا ملاک انتخاب عوض شد؟ متأسفانه آقای خادم، هم رئیس است و هم سرمربی تیم ملی کشتی آزاد و اینها به ضرر و زیان بنده تمام شد. ضمن اینکه ایشان تمامی تصمیمات را به تنهایی اتخاذ میکند و این تصمیمات به اسم شورای فنی فدراسیون تمام میشود برای من مشخص شد که خادم در مورد همه چیز تصمیم گیرنده است و تصمیمات به اسم شورای فنی فدراسیون کشتی تمام میشود».

عدم پاسخگویی مسئولان کشتی و وزنهبرداری

این مثال را که صرفاً نظرات آقای هادی درباره «شورای فنی» است، آوردیم تا بگوئیم دلیل دارد که میگوئیم، درباره ماهیت و عملکرد و فلسفه وجودی «شورای فنی» که در این و آن فدراسیون (از جمله وزنهبرداری و کشتی) دایر است، حرف و حدیث جدی مطرح است و احاله پاسخگویی اعتراضها به این شورا، چندان کافی و مجاب کننده نیست. باز حرف اولمان را تکرار و تأیید میکنیم که اعتراض و شکایت به انتخاب زید و عدم انتخاب عمرو، امری طبیعی است و تا حد زیادی قابل تحمل و اغماض، اما از وقتی و حدی که بگذرد، موضوع جدی میشود و مسئولان امر، کسانی که تصمیم گرفته و مثلاً قلم قرمز روی نام فردی کشیدهاند، باید پاسخگوی جامعه ورزش، مردم و خود ورزشکار معترض باشند.این اتفاق متأسفانه درباره دو فرد یاد شده، یعنی پرویز هادی در کشتی و بهادر مولایی در وزنهبرداری، رخ نداد و مسئولان امر و کسانی که باید در این باره توضیح بدهند، به وظیفه خود عمل نکردند، شاید به این امید که با گذشت زمان و شروع هیاهوی المپیک و در سایه برق مدالها و سرودها و... صدای معترضان دیگر به گوش نرسد و همه چیز به خوبی و خوشی ختم شود! در این باره - عدم پاسخگویی مسئولان مربوط- باز به حرفهای پرویز هادی استناد میکنیم که میگوید: «ما مسلمان هستیم و به خداوند و کتاب آسمانیاش که قرآن کریم باشد، اعتقاد قلبی داریم. ما به اسلام ایمان داریم و اسلام دین راستگویی و برابری است. حاضرم در یک برنامه تلویزیونی دستم را روی قرآن بگذارم و قسم بخورم که آقای خادم (رئیس فدراسیون و سرمربی تیم ملی کشتی آزاد) به من گفت که ملاک انتخاب، حضور موفق در مسابقات خارجی است. اگر آقای خادم دستش را روی قرآن گذاشت و گفت ملاک انتخابی چیز دیگر بوده و پرویز هادی دروغ میگوید، همین الان از کشتی خداحافظی میکنم و مسیر زندگیام را تغییر میدهم. میدانم که آقای خادم از آن جا که میداند من دروغ نمیگویم درباره تصمیم اخیر فدراسیون صحبتی نمیکند. حتی در مجلس شورای اسلامی حاضر نشد و به نمایندگان پاسخ نداد...».

چوب خدا صدا ندارد!

ما به نوبه خود امیدواریم، اگر نه حالا که مسئولان فدراسیون کشتی و شخص رئیس فدراسیون فعلاً و شاید بنا بر مصلحتهایی به این اعتراضات جدی و حرفهای صریح آقای هادی پاسخگو نیستند، اما در آینده، حتماً در صدد رفع این ابهامات و اتهامات برآیند، و البته تصور هم نکنند که با گذشت زمان و کسب چند پیروزی و مدال و... مردم و ناظران همه چیز را فراموش خواهند کرد، چرا که همه میدانیم تا پاسخ مجاب کننده ارائه نشود این طور موضوعات فراموش شدنی نیست و در حافظه تاریخی ورزش و آگاهان و علاقهمندان آن ثبت میشود و ثانیاً ما معتقدیم که در این دنیا هر عملی، عکسالعملی دارد. به قول مولوی:

این جهان کوه است و فعل ما ندا

سوی ما آید نداها را صدا

در احادیث و روایات هم داریم که پاداش و جزای هر عملی، هم در این دنیا و هم در آخرت، داده خواهد شد آنچه که در این دنیا به عمل ما تعلق میگیرد در حکم «سرباری» است و مزد و جزای اصلی را در جهان دیگر میدهند. «سرباری» هم که میدانیم یعنی چه؟ وقتی بخصوص در گذشته کارگران در بازارهای میوه و تربار یا در باغات، بارهای میوه را خالی میکردند، صاحبان بار به عنوان پاداش و علاوه بر مزد اصلی، یک مقداری از آن میوهها را به کارگران میبخشیدند که آن را «سرباری» میگفتند. پاداش و جزای اعمال ما در این دنیا حکم سرباری دارد و «اصل» آن در جای دیگر و جهان دیگر با ما حساب خواهد شد. به علاوه در ضربالمثلها و گفتوگوهای عامیانه اما پر مغز و پرمعنی ما در این باره نمونهها فراوان است که از جمله این مثال که «چوب خدا صدا ندارد» یا مثلاً آنچه که شاعر سروده

خانمان سوز بود شعله آهی گاهی

نالهای میشکند پشت سپاهی گاهی

و از همه اینها گذشته صحنه ورزش باید عرصه رو آمدن و تجلی ارزشها و صفات نیکو و پسندیده و انسانی و سرآمد همه آنها «عدالت» باشد، همان طور که ورزشکار بدون اخلاق مثبت، مفتش گران است، ورزشی که بر پایه حقخوری و اجحاف و بیعدالتی بچرخد، پشیزی ارزش ندارد، ولو به فرض محال، بیشترین و بهترین مدالها را هم فراچنگ آورد.

عمده دغدغه ما هم روی این نکته پایانی است، اگر خواهان پیشرفت ورزش، سلامت ورزش و... هستیم، باید در این راه به لوازم و شرایط آن پایبند و وفادار باشیم و آنها را عملاً به کار ببندیم. ما در ماجراهای ذکر شده قصد قضاوت و داوری نداشتیم و نداریم، منظور از پیش کشیدن این اعتراضات و گلایهها، این بود که اولاً بر اصل پاسخگویی مسئولان تأکید کنیم و ثانیاً بگوییم ورزش مثل هر جا و هر پدیده دیگری تنها در سایه رعایت اصول جلو میرود و پیشرفت میکند.

تماشاگر و کیفیت لیگ

هفته سوم لیگ برتر (جام خلیج فارس) از دیروز (جمعه) آغاز شد و امروز و فردا هم ادامه پیدا میکند و پایان مییابد. درباره جزئیات لیگ و کم و کیف مسابقات چه از حیث برگزاری و سازماندهی و چه از نظر وضعیت تیمها و سطح رقابتها در صفحات دیگر مجله بیشتر خواهید خواند. در این صفحه به ضرورت، آنچه را لازم است، میپردازیم. تا اینجای کار، یکی از نکات بارزی که مورد توجه اهالی فوتبال قرار گرفته، کیفیت نسبتاً قابل قبول اکثر مسابقات انجام شده است. کیفیت، موضوع مهمی است که بالا بودن یا پایین بودن آن، حکایت از سطح و اندازه لیگ میکند. متأسفانه طی دورهها و سالهای اخیر به علت تعداد بالای مسابقات با کیفیت پایین، به استقبال و حضور تماشاگر لطمه خورده است و در کنار سایرعوامل که تماشاگر را فراری میدهد و شاید مهمتر از همه آنها، باید موضوع نزول کیفی بازیها و بازیکنان را مد نظر داشت. این وضعیت ناخوشایند، یعنی عدم استقبال قابل توجه تماشاگر از لیگ و رقابتهای داخلی، طی دو، سه دوره اخیر لیگ رو به اوج گذاشته، و شکل ملموس به خود گرفته است، به طوری که در هفته اول رقابت لیگ تازه شده، از هشت بازی انجام شده، در مجموع کمتر از 25 هزار تماشاگر در ورزشگاهها حضور یافته و از نزدیک مسابقات را تماشا کردهاند. البته شاید به محرومیت تماشاگران استقلال از حضور در بازی نفت، در ثبت تعداد ذکر شده، مؤثر بوده باشد، ولی گیریم که تماشاگر هوادار استقلال هم مجوز حضور در ورزشگاه و تماشای بازی تیم محبوب خود را مییافت، فکر میکنید در رقم ذکر شده، چه تغییر ملموسی رخ میداد؟! ضمن اینکه در هفته دوم این اتفاق رخ داد، و هر هشت مسابقه، با حضور تماشاگر برگزار شد، و در یک بررسی سریع و حساب سرانگشتی تعداد تماشاگر در هفته دوم تقریباً به رقم 75 هزار نفر رسید که سهم بازی پرسپولیس-فولاد 50 هزار نفر بود. بازی اهواز و آبادان هم در جمع 20 هزار نفر و 5 هزار نفر باقی ماند. به 5 بازی دیگر میرسد که دو بازی آن در مشهد و تبریز «دربی» بود!

در هفته اول تنها بازی پرسپولیس- سایپا بود که بیش از ده هزار (دقیقاً 12 هزار) نفر تماشاگر داشته است، بعد از آن بازی تبریز میان تراکتورسازی و استقلال خوزستان (دو تیم مدعی این فصل) کمتر از 5 هزار نفر تماشاگر داشته است و بازی سپاهان و پدیده هم کمتر از این تعداد (30 هزار نفر) بقیه بازیها زیر هزار نفر! (سیصد نفرو پانصد نفر و هزار نفر!)

در هفته دوم هم کماکان این ماجرا با اندک اختلافاتی ادامه داشت. در هفته اول بازی 50 (پنجاه) نفره! هم داشتهایم و آن بازی میان پیکان تهران و گسترش فولاد تبریز برگزار شد!

علتهای عدم استقبال تماشاگر

بالاتر اشاره کردیم، موضوع «عدم استقبال تماشاگر» مسئلهای است که برای بررسی و حل آن نباید به یک عامل اکتفا کرد، بلکه عوامل مختلفی در تاراندن و فراری دادن تماشاگر از ورزشگاهها دخیل بوده است که اگر بر فوتبال ما حساب و کتاب دقیقی حاکم بود، و این رشته دیده‌‌بانان و مرزداران دلسوزی داشت، این مسائل بررسی میشد، رسانهها که به نوبه خود میتوانند، در بررسی این مسئله مؤثر باشند، چون خود یکی از عوامل فراری دادن تماشاگر از ورزشگاهها هستند، به جای نشستن در مسند قضاوت باید به عنوان یکی از متهمان این پرونده پاسخگو باشند! اما همان طور که گفته شد، بدون تردید یکی از عوامل اصلی و مهم، عدم استقبال بایسته تماشاگر از مسابقات داخلی فوتبال - که سرآمد همه آنها لیگ برتر است-پایین بودن سطح کیفی رقابتهاست. سطح و اندازه تیمها و مسابقات در حدی نبوده که تماشاگر را برای حضور در ورزشگاه ترغیب و تشویق و مجاب کند، ضمن اینکه مشکلات مختلفی که از لحاظ امکانات و فقدان عوامل رفاهی و... بر سر راه حضور تماشاگر در ورزشگاه است، مزید بر علت شد و همه و همه دست به دست دادهاند تا تماشاگر از این فوتبال و این مسابقات و این لیگ احساس رضایت نداشته باشد و به اصطلاح «لذت» نبرد.

به عشق مردم!

لیگ امسال از لحاظ کیفی، شروع خوبی داشته است. بدون اغراق چند بازی آن مثل تراکتورسازی- استقلال خوزستان، پرسپولیس- سایپا، استقلال تهران - استقلال خوزستان و... الحق دیدنی و در سطح بسیار خوب برگزار شد. بدون تردید اگر این روند ادامه پیدا کند، به ویژه تیمهای پرطرفدار تهرانی و شهرستانی بتوانند ارائهگر بازیهای خوب و جذابی باشند و در پی کسب رضایت تماشاگر خود باشند و به قول فوتبالیستهای قدیمی «به عشق مردم» به میدان بیایند، و همچنین عوامل انضباطی و رفاهی ورزشگاهها در خدمت تماشاگر قرار بگیرند و حرمت او را حفظ کنند و حضور او را عملاً قدر نهند، بزودی شاهد بازگشت مجدد تماشاگر و حضور گرم و پرشمار او در ورزشگاهها خواهیم بود. ورزش، آن هم در بعد قهرمانی آن، مال مردم است، باید در خدمت مردم باشد و مسابقه و رقابت بدون حضور پرشور تماشاگر جذابیتی ندارد، حتی اگر بین بزرگترین و مطرحترین تیمها و ورزشکاران دنیا برگزار شود.

تاثیرداوری به کیفیت و فرهنگ لیگ

قبل از اینکه بحث لیگ و فوتبال را تمام کنیم لازم است به یکی از نکاتی که در هفته دوم مسابقات به چشم آمد، اشاره نمائیم و از آن یک نتیجه کلی بگیریم، بدون مقدمهچینی عرض میکنیم که داور بازی دو تیم پرسپولیس و فولاد خوزستان در اندازه این بازی نبود و بر این موضوع کارشناس تلویزیونی آن مسابقه، آقای بهنام ابوالقاسمپور هم صحه گذاشت و ایشان هم به این نکته اشاره کرد. حرف، این نیست که داور بازی خدای ناکرده به نفع این تیم و یا به ضرر آن تیم گرفت. اتفاقا به نظر ما داور بازی سعی در قضاوتی بیطرفانه داشت، اما آنطور که انتظار میرفت ایشان نتوانست بازی اشاره شده را کنترل و اداره کند و متاسفانه اشتباهات فاحشی که ضرر آن متوجه هر دو تیم بود، از ایشان سر زد. این نکته را در همین آغاز فصل لازم دیدیم که اشاره کنیم چرا که «داوری» عامل و عنصر مهمی است که از لحاظ کیفی و فنی و حتی فرهنگی و اخلاقی میتواند بر کار و بار لیگ و روند کلی مسابقات تاثیر داشته باشد. متاسفانه طی سالهای اخیر افراد و گروههایی نان و نام خود را در تخریب و تحقیر دیگران و هوچی بازی و راه انداختن جنجال و هیاهو و حاکم کردن فضایی پر از تفرقه و ابهام و بدبینی، یافتهاند و در این مسیر غلط و ضد ورزشی، بیامان و خستگیناپذیر میتازند. یکی از حربههای آنان برای اثبات ادعاها و پیشبردن برنامههای تخریبی، اشتباهات و «گاف»هایی است که از سوی مسئولان امر و متولیان برگزاری مسابقات سر میزند که عملکرد داوری و داوران از جمله آنهاست.

تفاوت اشتباه و سهلانگاری

پس دلیل دارد که ما به حکم وظیفه در همین اولین فصل، بر خود وظیفه بدانیم که درباره موضوعات مهم و تاثیرگذار در روند کلی لیگ تذکر دهیم و مثلا درباره «داوری» بنویسیم که مسئولان کمیته داوری، در این باره و نحوه گزینش و چیدن داوران مسابقات نهایت وسواس و دقت را به خرج دهند و بهانه دست بهانهجویان ندهند، تماشاگران اصیل فوتبال و آنهایی که فوتبال بازی کرده و فوتبال را میشناسند، میدانند که اشتباهات داوری امری اجتنابناپذیر است و نامیترین و مشهورترین داوران دنیا هم به هر حال ناخواسته مرتکب اشتباهاتی میشوند، بنابراین آنها به راحتی فرق جوسازی و شانتاژ و سمپاشی و تخریب علیه داوران را با اشتباهات سهوی داوری تشخیص میدهند، آنچه که برای آنها مهم است و نسبت به آن حساس هستند، «سهلانگاری» مسئولان و متولیان امر داوری است. این است که عرض میکنیم مسئولان با نحوه عملکرد خود، دقت در نحوه انتخاب داوران برای مسابقات و در نظر گرفتن شرایط هر مسابقهای، تیمها، محل برگزاری، حضور تماشاگر و حساسیتهای رنگی و محلی و... سعی کنند، اعتماد ناظران منصف و خوشبین را که مردم و کارشناسان واقعی هستند، به خود جلب نمایند و حرکات تخریبگرانه و تفرقهافکنانه، جریانات منفعت‌‌جو یا شهرتطلب و... را خنثی و بیاثر سازند.

پرونده «سیاسی» یا «سرکاری»؟!

مدیریت حراست وزارت ورزش در اظهارنظری اعلام کرده است که پرونده فساد در فوتبال «سیاسی» بود! ما و فکر میکنیم خیلی دیگر از اهالی فوتبال معنی حرف ایشان را درست متوجه نشدیم که منظور از «سیاسی بودن» پرونده مذکور، چیست و به چه معنی است؟ آیا منظور ایشان از سیاسی بودن پرونده فساد، «سرکاری» بودن آن است یعنی ایشان معتقدند مجلس شورای اسلامی که در راس امور است و نمایندگان محترم مجلس که موکلان مردم هستند و با رای آنها به این مکان مقدس و جایگاه مهم راه یافتهاند و بالاخره اعضای کمیسیون اصل 90 مجلس، چیزی حدود دو سال مردم را سرکار گذاشته و درباره «پرونده فساد در فوتبال» با آنها شوخی راه انداخته و بساط مزاح گسترده بودند؟! یا اینکه منظور آقای مدیر حراست این است که اصولا در فوتبال ما و ورزش ما چیزی به نام «فساد» وجود ندارد، و همه چیز در این عرصه، به ویژه فوتبال، تمیز و پاکیزه و در بستری سالم در حرکت و جریان است و اگر کسی هم درباره فساد در فوتبال یا ورزش حرف بزند، یا از سر مرض و غرض بوده و یا قصد شوخی و مزاح داشته است؟

کمیسیون اصل 90 پاسخ دهد

ما مثل خیلی دیگر از اهالی فوتبال- عرض کردیم نظر آقای مدیر حراست را نمیدانیم - خوب میدانیم در این فوتبال چه میگذرد، چه کسانی خط و ربط آن را تعیین میکنند و برای مدیر و بازیکن و مربی و... حتی مسئولان و شخص رئیس فدراسیون فوتبال شاخ و شانه میکشند و تکلیف مشخص میکنند. ما میدانیم چه لمپنهایی از قلم و میکروفونهای در اختیار، و به لطف ناظران و مسئولان خوابزده و بیغیرت مسئولیت! قمه و قداره ساخته و مثلا تیمها را تهدید میکنند که «فلان قدر میلیونتومان باید بدهید تا فقط برایتان چیزی ننویسیم»!! و خلاصه، میدانیم چگونه جریانات فاسد و نفوذ و کروفر آنها در صحنه، اجازه نمیهد قابلیتهای نهفته فوتبال مستعد و توانای ما آنطور که باید و شاید، شکوفا شود و به فعلیت درآید. درباره اظهارات اشاره شده، لازم و بلکه واجب است، کسانی که درباره محتویات پرونده ذکر شده تحقیق و بررسی کرده و اصولا این پرونده را تشکیل دادهاند، یعنی اعضای محترم کمیسیون اصل 90، مجلس نهم - به ویژه رئیس آن، آقای پورمختار که در مجلس دهم هم افتخار نمایندگی مردم را دارد، به میدان بیایند و پاسخگو باشند که آیا پرونده فساد در فوتبال، امری موهوم، تاکتیکی، سیاسی و اقدامی برای «سرکار گذاشتن» مردم و اهالی فوتبال بود یا اینکه نه فقط گوشههایی از واقعیات تلخ حاکم بر فوتبال ما بود؟ ما نیز به سهم خود در این باره تلاش میکنیم و هم از طریق سرویس ورزشی روزنامه (کیهان) و هم از طرف مجله، سعی میکنیم با مسئولان آن پرونده صحبت کنیم و نظر آنان را درباره این اظهارنظر جویا شویم و... که نتایج آن را در صفحات و نوشتههای دیگر مجله منعکس خواهیم کرد.

خبرهای خوش

هفته گذشته جزو خبرهای مسرتبخش و امیدوارکننده ورزش، دو خبر، بیشتر دلبربایی کرد و مورد توجه قرار گرفت. خبر اول قهرمانی تیم شطرنج زیر 16 ساله ایران در المپیاد جهانی بود و خبر دیگر که یکی دو روز بعد از خبر اول واصل شد، قهرمانی تیم جوانان بسکتبال ایران در مسابقات قهرمانی آسیا بود. بارها نوشته و آخرین بار دو شماره پیش در همین صفحه و به بهانه اظهارات معاون قهرمانی وزارت ورزش بود که در همین صفحه درباره وجود استعداد ورزش در نزد جوانان برومند کشورمان نوشتیم و گفتیم جوانان ما اولا در سرتاسر این سرزمین پهناور دارای استعداد و توان ورزشی هستند و ثانیا آنان بارها ثابت کردهاند که در اکثر رشتههای ورزشی فعال در جهان امروز میتوانند پیشرفت کنند و نام کشور عزیزمان را بر سر زبانها اندازند و موجب افزایش روحیه جامعه و شاد شدن مردم شوند. این جوانان برای اینکه بتوانند قابلیتهای جسمی و فنی خود را بروز دهند و باعث پیشرفت ورزش ایران در رشتههای مختلف شوند، بعد از کشف و شناسایی، نیازمند توجه، دلسوزی و برنامهریزی دقیق هستند.

پیشرفت بسکتبال در گروی چند اگر...!

باید قدر نعمتها را دانست و کفران نعمت نکرد و با دست خود و سهلانگاری و عدم انجام مسئولیت و وظیفه، به ورزش کشورمان ضربه نزنیم. نکته دیگری که در این باره به نظرمان میرسد، درباره رشته بسکتبال است. این نتایج و موفقیتهای امیدوارکننده، پیام بزرگی است از جانب این رشته ورزشی که اگر اداره و مدیریت آن قویتر انجام اعمال شود، اگر مشکلات و موانع مختلف و غالبا خودساختهای - که اینجا جای پرداختن به آنها نیست - دست و پای این رشته را نبندد، اگر فضای کاری، همکاری و صمیمیت بیشتری بر تاروپود این رشته حاکم شود، بسکتبال هم میتواند مانند والیبال، در روند مستمر به سوی پیشرفت و حرکت توقفناپذیر موفقیت، گام بردارد. لازم است، هم مسئولان و مدیران بسکتبال که از تجربه و شناخت کافی برخوردار هستند و هم مسئولان و مدیران ارشد ورزش در این باره (وضعیت حاکم بر بسکتبال از یکسو و استعداد و ظرفیت این رشته برای پیشرفتهای قارهای و جهانی) بیشتر و دقیقتر تأمل و بررسی نمایند.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار