PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - May 19 2024
کد خبر: ۳۳۴۳۷
تاریخ انتشار: ۰۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۲
خبر کوتاه بود و تلخ اما نه یک تلخی بی پایان، زیرا شنیدن اینکه پاس تاریخی به دسته پائین تر سقوط کرده است به مثابه شوک نبود؛ شوک را سالها قبل داده بودند؛ همان روزی که تیم ریشه دار را به امان خدا رها کردند.


کیهان ورزشی-

*حمید ترابپور- پاس برای نسل های گذشته یادآور روزهایی است که فوتبال پایتخت به داشتن یک گروه منظم به خود می بالید؛ روزهایی که پاس کم تماشاگر اما جذاب پای ثابت دیدارهای مهم شیرودی بود؛ از بازی با استقلال، پرسپولیس و قبل از آن شاهین تا آزار دادن «دوکلاپراک» قدر قدرت آن روزگار و ستاره بزرگش «ژوزف ماساپوست» به لطف فوتبالی فیزیکی آمیخته با طراوت.

حالا از آن تیم فقط عکس های رنگ و رفته و خاطرات دستکاری شده ای مانده که شهربانی چی های سابق این ور و آن ور نقل می کنند.

اجازه بدهید از کلیشه ها فاصله بگیریم زیرا در تمام این سالها برای پاسی که در مسیر نابودی گام برداشت به اندازه کافی ضجه و مویه شده است و حالا باید ریشه یابی کرد که چرا در این ورزش از سرمایه ها به درستی محافظت نمی شود؟

سرنوشت پاس سرنوشت قبلی ها بود؛ تیم هایی مثل هما، دارایی و ... سرنوشت محتوم بسیاری دیگر خواهد بود.

اینجا به همان دلایلی که برای حفظ و حراست از یک بنای تاریخی مثل شیرودی تلاش نمی شود، پاس را رها می کنند غافل از آنکه اینها ریشه های درخت ورزش ایران هستند و درخت بی ریشه سبز نخواهد ماند.

خبر مهم هفته گذشته بهانه ای شد برای زیر ذره بین بردن یک نام: پاس. نامی که ظاهرا قرار است فقط یک نام باقی بماند.


همه چیز برعکس شده است

*حسن حبیبی


افرادی که حرف اول را در ورزش می زدند و کسانی که در راس فوتبال بودند، عوامل اصلی پسرفت و سقوط پاس هستند. مقصر اصلی آنهایی بودند که اجازه دادند پاس به همدان برود و در آنجا به حال خودش رها شود. تیمی که کارنامه درخشانی در آسیا و ایران دارد به این روز افتاده است. پاس بدون حاشیه و با قدرت پیش می رفت و الان به دسته سوم سقوط کرده که واقعا جای تاسف دارد. هنوز هم دیر نشده و می توان پاس را به روزهای اوجش برگرداند. کار نشد ندارد فقط باید کار را به دست کاردان سپرد تا خروجی مثبت داشته باشد. الان پاس بدون صاحب به حال خودش رها شد و کسانی هم که در رأس این باشگاه قرار دارند به فکر منافع خودشان هستند. باید همین حالا به فکر چاره بود تا اوضاع از اینی که هست بدتر نشود. تیم را در اختیار افرادی قرار دهند که خاک خورده ورزش و فوتبال هستند. تیم را به کسانی بسپارند که عاشقانه و دلسوزانه برای پاس زحمت کشیده اند. الان دقیقا همه چیز برعکس می باشد. کسانی که برای پاس زحمت کشیده اند و خاک خورده ورزش و این باشگاه هستند از تیم دورند و افرادی بی لیاقت در رأس کار قرار دارند که اصلا به فکر موفقیت تیم نیستند. امیدوارم دوباره این تیم احیا شود و دوباره مثل گذشته خوش بدرخشد.


نیروی انتظامی آستین بالا بزند

*ابراهیم قاسمپور

بی تدبیری و تصمیمگیری غلط یک سری از آقایانی که اجازه دادند پاس از تهران به همدان منتقل شود، باعث شد که این تیم افت چشمگیری داشته باشد؛ واضح بگویم که عده ای دست به دست هم دادند تا تیم را منحل کنند. فوتبال هزینه بر است. تیمداری نیاز به بودجه دارد و الان کسی تمایل به هزینه کردن درفوتبال را ندارد؛ فقط عده ای هستند که تمایل به تیمداری دارن که آنها هم فکر سود خودشان هستند و با گذشت زمان تیم را به حال خودش می گذارند که منجر به منحل شدن آن تیم می شود. به نظرم نیروی انتظامی به پاس ظلم کرد. با انتقال پاس به همدان فاتحه این تیم ریشه دار و با سابقه خوانده شد. شعار نیروی انتظامی مبارزه با آلودگی جوانان و فرهنگسازی است؛ با این کار دقیقا برعکس عمل کرد زیرا باعث شد یک تیم خوب با جوانان با انگیزه و جویای نام از بین بروند. پاس قطب سوم فوتبال ایران بود. بازیکنان زیادی در این تیم رشد کردند و به تیم ملی رفتند؛ پاس قهرمان آسیا شد و الان به لیگ دسته ۳ کشور سقوط کرده؛ واقعا خنده دار است؛ چرا باید این اتفاق بیفتد؟ به نظرم نیروی انتظامی تنها ارگانی است که می تواند آستین بالا بزند و با در اختیار گرفتن دوباره پاس، این تیم را به روزهای خوبش برگرداند. اندکی زمان می برد ولی با حمایت دوباره از این تیم می توان پاس را به سطح اول فوتبال ایران بازگرداند.


با همبستگی می توان پاس را احیا کرد

*محسن گروسی

بنده یک دوره مربی پاس بودم. همان موقع کاملا مشخص بود که تیم به دسته های پایین تر سقوط می کند. شرایط باشگاه واقعا نامناسب بود و تیم هیچ پشتوانه مالی نداشت. آن سالی هم که در دسته یک بودیم و برای نیفتادن به لیگ دسته دو می جنگیدیم، خدا کمکمان کرد و در لیگ یک ماندگار شدیم وگرنه زودتر از اینها باید پاس را در دسته سوم می دیدیم. فقط به خاطر اینکه همدان یک تیم را در لیگ داشته باشد، باشگاه خوب پاس با قدمت و افتخارات زیاد را به این استان انتقال دادند. تصمیمگیری نادرست و بدون فکر باعث شد پاس بزرگ به این روز بیفتد. ما به یک تیم شکل زیبا می دهیم و بعد آن را به حال خودش رها می کنیم. واقعا جای تاسف دارد. من در همدان با پاس کار کردم؛ آنجا بودم و دیدم که هیچ کس به این تیم اهمیت نمی دهد. اگر به همین شکل پیش برود، به طور کامل اسم پاس هم دیگر وجود خارجی نخواهد داشت. بازگشت پاس به روزهای خوبش نیاز به بودجه دارد. قدیمی های پاس که دستشان از نظر مالی باز است، بیایند و به تیم کمک کند. پاس باید به تهران منتقل شود و پیشکسوتان پاس قدم پیش بگذارند که تنها کسانی که می توانند دلسوزانه به تیم کمک کنند، همین قدیمی ترهای پاس هستند؛ زیرا آن ها در پاس زحمت کشیدند و افتخار آفرینی کردند و بی شک برای حفظ ارزش های این تیم تلاش می کنند. فدراسیون نیز می تواند به تیم کمک کند. همان گونه که با همبستگی تیم را متلاشی کردند، همانطور با همبستگی می توانند پاس را احیا کنند. واقعا حیف است. بنده از این اتفاق تاسف خوردم که پاس با آن همه جامی که کسب کرده به این روز افتاده است.


همین امروز پاس را به تهران برگردانند

*بیژن ذوالفقارنسب

پاس تهران با آن همه افتخارآفرینی در ایران و آسیا به همدان واگذار شد. تصمیمات نادرست و غیر ورزشی دلیل اصلی این اتفاقات است. پاس تیم با سابقه و خوشنامی است. مدیریت قوی داشت و دارای کادر فنی و بازیکنان توانمندی بود که همیشه در سطح اول فوتبال کشورمان در بین تیم های بالای جدولی بود. پس از یکی دو سال که امتیاز پاس را به همدان دادند، مدیریتش نامشخص شد. اوضاع در باشگاه بهم ریخت و استانداری و نهادهای مربوط به باشگاه به دلیل مشکلات اقتصادی نتوانستند تیم را اداره کنند. این اتفاقات به هیچ عنوان شایسته و زیبنده تیم پاس با این سابقه درخشان نیست. البته الان می توان با تصمیمگیری درست و با برنامه ای دقیق پاس را همانند گذشته به تیمی خوب و پرقدرت تبدیل کرد. به نظرم باز هم باید این تیم به تهران بازگردد و به شرکت خصوصی سپرده شود. وزارت ورزش، تربیت بدنی، فدراسیون فوتبال، ناجا و... جلسه ای لرگزار کنند با یک برنامه حساب شده و با تصمیمی درست، پاس را همچون گذشته به یکی از تیم های خوب باشگاهی در ایران تبدیل کنند. البته این امر نیاز به زمان دارد و ان شاالله این اتفاق در آینده نزدیک بیفتد.



روزی روزگاری پاس...

*بهمن اسدی

تیم فوتبال پاس که روزگاری قهرمان ایران بود و حتی سابقه قهرمانی در آسیا را در کارنامه اش دارد به لیگ دسته سوم کشورمان سقوط کرد تا بعد از مدت ها اذهان را به سوی خود جلب کند.

البته نه امروز و در پی این سقوط که مدت هاست اغلب اهالی فوتبال با حسرت و گله به سرگذشت تیم پاس اشاره می کنند سرگذشتی که بر بسیاری از تیم های صاحب نام فوتبال سایه افکنده است.

بررسی اجمالی آنچه بر پاس گذشت نشان می دهد که در این باره خیلی ها مقصرند. گذشته از علت اصلی این ماجرا که همانا ضعف مفرط در نظام باشگاهداری در ایران است صف مقصران در این باره طولانی است.

از متولیان این باشگاه در نیروی انتظامی که با بی مسئولیتی و اهمال این تیم را به امان خدا رها کردند تا کسانی که در همدان برای چند روز مطرح شدن و جمع کردن احتمالی رای پاس را قبایی تازه پوشاندند و حتی تعداد پرشماری از بازیکنان مطرح فوتبال که از کنار نام پاس به منافع زیادی رسیدند.

اگر تکلیف متولیان پاس در نیروی انتظامی و نیز برنامه ریزان ورزش در بخش باشگاهداری و حتی آنانی که سنگ مهاجرت پاس از تهران به همدان را زدند؛ روشن و مبرهن است از کنار بی تفاوتی و جفای بزرگان پاس نیز نباید به آسودگی گذر کرد.

وقتی نظام باشگاهداری در کشورمان ضعیف است بی گمان کسانی که منفعت های زودگذر را اصل نمی دانند عاشقانه پا پیش می گذارند و بنای یک نام بزرگ را پابرجا نگه می دارند.

قطعا بسیاری از باشگاه های بزرگ حتی در سطح جهان چنین پابرجا مانده اند و امروزه در آفاق سیر می کنند.

با مروری به تاریخ تیم هایی چون بارسلونا، رئال مادرید، بایرن مونیخ، یوونتوس و ... نشان می دهد که در روزهای شروع خیلی از امور ساده باشگاهداری برای آنان هم مهیا نبود.

این اتفاق در ایران هم رخ داده است. زمانی که عشق و علاقه افراد همه کمبودها را جبران می کرد. وقتی آن عشق رفت پاس رفت، هما رفت، دارایی رفت و...

امروز اگر نام و نشانی از پرسپولیس و استقلال هست خیلی ساده می توان به این واقعیت رسید که عده ای عاشق این تیم ها را سرپا نگه داشتند. همان هایی که روزگاری صندوق عقب ماشین خود را همه دارایی های این دو تیم کردند. آن قدر سماجت کردند تا سرخابی ها بمانند. قطعا در این میان حمایت های مردمی و دولتی هم مددکار بودند اما فراموش نکنیم این ماندگاری مرهون فداکاری و عشق کسانی است که عاشقانه پای کار ایستادند.

پاس نیز امروز به چنین افرادی نیاز دارد. این توقع که نهاد یا ارگانی بیاید و همه ابزار لازم را فراهم آورد پاس را زنده نمی کند. نگاهی به اسامی پاسی ها یی که از کنار نام این تیم جایگاهی بلند دارند ما را با این واقعیت روبرو می سازد که آنها می توانند با همت عالی پاس بزرگ را زنده کنند.

این اتفاق حتی می تواند با ثبت رسمی همراه باشد. پاس اگرچه اکنون در دسته سوم است اما نام بزرگ این تیم سرمایه ای ارزشمند است که از کنار آن نمی توان به راحتی گذر کرد.


هویت گمشده

*کیوان طباطبایی

تیمی بی سروصدا در پایتخت داشتیم که با کمترین هزینه بسته می شد و فوتبال تهران را گرم می کرد. بی حاشیه بود و سطحی نگری در اداره اش جایی نداشت. پاس تا زمانی که پسوند تهرانی را یدک می کشید روندش صعودی بود.طوری که ترمز سرخابی ها را در روزهای حساس می کشید و در بدترین روزهای خود خم به آبرو نمی آورد. مثل سرخابی ها یا شاهین طرفدار چندانی نداشت اما به جایش انسجام داشت و با چیپ بازی تحت هر شرایطی مقابله می کرد.انضباطش بیست بود و همه سرجای خودشان بودند. تیمی که با تز د.اسداللهی و حسن آقای حبیبی و...موتورش روشن شده بود و روزگار خوشی را در فوتبال تهران پشت سر می گذاشت . این اواخر هم که نماینده تهرانی ها در لیگ برتر بود همیشه بالای جدول دیده می شد و در حد و اندازه های یک مدعی ظهور می کرد.گفتند هزینه هایش بالا زده و تصمیم گرفته شد که پاس به همدان منتقل شود .منطق شان از انتقال پاس به همدان این بود که یک شهر پشت سر پاس باشد اما منطق آنها جواب نداد. سرانجام تیم ریشه دار پاس این شد که امسال به لیگ سه فوتبال ایران سقوط کرد.شام آخرش در لیگ دو اشک بازیکنان قدیمی اش را درآورد و ریش سفیدان فوتبال که روزی روزگاری ستاره پاس بودند تیره روزی تیمشان را پیش بینی می کردند.به اعتقاد نگارنده پاس زمانی سقوط کرد که هویت واقعی اش را در تهران جا گذاشت و دوروبرش از بزرگترها خالی شد. کسانی که شناسنامه پاس بودند و فراز و نشیب تیمشان را دیده بودند.هویت گمشده از دلایل ناکامی پاس در دسته های پایین تر بود. تیمی که هویت خود را گم کند در سراشیبی سقوط قرار می گیرد .بازگشت پاس به روزهای خوب خود بااوضاع و احوال کنونی اش محال به نظر می رسد و بعید است که نهاد یا فردی قلبش برای پاس بتپد .

...از ناتینگهام فارست تا پاس

*عرفان خماند

همیشه وقتی دهه 90 فوتبال باشگاهی انگلستان را در ذهن خود مرور می‌کنیم، حس خوبی داریم چراکه شاهد بازی تیم‌های بزرگی بودیم که اکنون جایی در لیگ برتر ندارند. به یاد داریم که چگونه تک تک آنها مانند شفیلد، میدلزبورو، بلکبرن و ناتینگهام فارست به دسته پایین‌تر سقوط کردند. همیشه این نامها به خاطرات دوران کودکی‌مان وصل شده بودند اما می‌دانستیم همیشه بزرگ می‌مانند. همانطور که هنوز هم هستند. کافی است به دنبال تاریخچه‌ای از آنها و حال کنونی‌شان باشید تا ببنید چگونه این قدیمی‌ترین باشگاه‌‌های فوتبال جهان که افتخارات زیادی هم دارند، با هواداران سرمستی که دارند، همچنان سودای رسیدن به لیگ برتر را دارند. از این بحث می‌توان به سه نقطه مشترک میان جایگاه تیم‌های قدیمی آنها، تیم ریشه داری چون پاس خودمان و اشکان دژاگه رسید. حتما می‌دانید که کاپیتان تیم ملی ایران همین چندی پیش به باشگاه ناتینگهام فارست پیوست؛ باشگاهی که در سال 1865 در وست بریجفورد بنیانگذاری شد، 24 سال طول کشید تا به یک باشگاه حرفه ای تبدیل شد. اگرچه آن ها امروز در دسته اول بازی می‌کنند و دیگر در لیگ برتر حضور ندارند اما جام حذفی انگلستان هنوز آن ها را به عنوان یکی از موفق ترین باشگاه های 150 سال اخیر می‌شناسد. درست مانند پاس که فوتبال ایران هنوز این تیم را به عنوان یکی از پرافتخارترین تیم‌های خود می‌شناسد. حالا درست در روزهایی که از حضور دژاگه در این تیم پرافتخار قند در دلمان آب می‌شود، می‌شنویم پاس بزرگ به دسته سوم یا تقریبا همان محلات خودمان سقوط کرده! آنها با تیم‌هایشان چه می‌کنند ما چه می‌کنیم. آنها کاپیتان ما را می‌خرند، ما کاپیتان‌هایمان به هرجا می‌زنند که تیم دوران نوجوانی و جوانی‌شان را نابود نکنند. به یاد بیاوریم که برایان کلاف از تیمی که رو به نابودی بود، یک غول ساخت و فارست را در سال 1978 به قهرمانی لیگ انگلیس رساند در حالی که آن ها به تازگی از دسته پایین صعود کرده بودند. قهرمانی لیگ با یک تیم تازه وارد، به بزرگی یک معجزه است اما برایان کلاف به افق های دورتری می اندیشید. دو قهرمانی پیاپی در اروپا و سه حضور پیاپی در فینال لیگ کاپ که به دو قهرمانی منجر شد، هیچ معنایی جز معجزه برای هواداران ناتینگهام فارست نداشت. شاگردان برایان کلاف افسانه ای بین سال های 1977 تا 1980 به رکورد خارق العاده 42 بازی بدون شکست در لیگ دست یافته و بارسلونا را در سوپر کاپ اروپا مغلوب کردند. رکورد شکست ناپذیری تیم رؤیایی ناتینگهام فارست، 25 سال بعد توسط آرسنال شکسته شد. برای مردمان شهر ناتینگهام، برایان کلاف همچون رابین‌هودی بود که قدرت را از دستان تیم‌های آن زمان همچون لیورپول و یونایتد ربود و به این تیم آورد. حالا شاید پاس هم بی توجه به فراموشی مسئولان، به رابین هودی چون برایان کلاف نیاز داشته باشد تا همچون فارست قهرمانی‌های فرامرزی خودش را تکرار کند؛ آیا کسی رابین هود پاس می شود؟


نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها