*حسن حبیبی
ليگ شانزدهم با قهرماني تيم پرسپوليس به پايان رسيد. قهرماني گوياي آمادگي تمام عيار يك تيم است. تيم هايي كه در ليگ قهرمان مي شوند از ويژگي هاي قابل توجهي برخوردار هستند. شك نكنيد كه پرسپوليس از تعدادي ويژگي موثر براي كسب قهرماني برخوردار بوده است.بنده به عنوان فردي كه سالها در فوتبال مربيگري كرده ام و تمامي مدارج فوتبال باشگاهي و ملي را پشت سر گذرانده ام بر اين اعتقاد هستم كه تيم هاي بزرگ با آدم هاي بزرگ موفق مي شوند و قهرماني در دسترس چنين تيم هايي قرار مي گيرد. پرسپوليس ليگ شانزدهم يك مربي بزرگ داشت. صميميت و رفاقت، صداقت و شخصيت پردازي بين بازيكنان در تيمي كه اهداف بزرگي دارد رل مهمي را بازي مي كند. برانكو ايوانكوويچ در پرسپوليس صميمت و يكدلي ايجاد كرد. صداقت را در بين بازيكنانش دوچندان كرد.بزرگي كردن را به بازيكنان خود آموخت و در شخصيت پردازي بين بازيكنانش كوتاهي نكرد. اگر يك مربي بتواند اين محاسن را در بين بازيكنانش تقويت كند و سبب رشد اين ويژگي ها در بين بازيكنانش شود مي تواند با تيمش قهرمان شود. در رده ملي هم هر جا بزرگي كردن را به بازيكنان بياموزند و همدلي و رفاقت را مبناي كسب موفقيت قلمداد كنند رسيدن به مقاصد بزرگ امكان پذير است.
پرسپوليس از برانكويي سود مي برد كه خودش به لحاظ شخصيتي در جايگاه قابل احترامي قرار داشت . برانكوي پرسپوليس باوقار بود.از حاشيه ها دوري ورزيد. زدو بند ساختار هر تيمي را ويران مي كند اما برانكو در پرسپوليس نشان داد كه اهل زدوبند نيست و مطمئن باشيد مربي تيمي كه قهرمان مي شود قطعا در اين موارد مراقب است تا به تيمش لطمه اي وارد نشود.اگر پايش را كج بگذارد بعيد است كه رنگ موفقيت را ببيند.برانكو به بازيكنان خود صميميت و صداقت داد و آنها نيز در زمين فوتبال با صداقت بازي كردند و حاصلش هم قهرماني در ليگ برتر بود.مجموع مواردي كه خدمت تان عرض كردم پايه گذار قهرماني پرسپوليس بود.
***
متاسفانه تعداد افراد بزرگ و مجرب در فوتبال كمتر از گذشته شده است. بيشتر آدم هاي بزرگ فوتبال ما در متن فوتبال نيستند. بيشتر خانه نشين شده اند يا تمايلي براي ورود به فضاي كنوني فوتبال را ندارند.اگر آدم هاي بزرگ در فوتبال ما مسئوليت فني داشته باشند قطعا حاشيه هاي درون تيم ها از بين مي رود. يك فوتباليست باتجربه و ملي پوش هرگز صحبت هاي يك مربي كه بازي ملي ندارد و در سطح نخست فوتبال كشور بازي نكرده است نمي پذيرد. طبيعت فوتبال اين طور است مگر آن فرد مربي بادانش و امتحان پس داده اي باشد و خودش را در فوتبال ثابت كرده باشد. امروزه در فوتبال جهان شاهد فعاليت چنين مربياني هستيم ولي بازيكن بزرگ كه خودش را در حد يك مربي مي داند هرگز با فردي كه از خودش كوچكتر باشد همراهي نمي كند و نظراتش را قبول نمي كند. امكان دارد براي دريافت مطالبات مالي يا مسائل ديگري در ظاهر حرفي نزند اما در باطن هرگز گوش به فرمان آدم هاي كوچكتر از خودش در فوتبال نمي دهد.متاسفانه باشگاههاي ما از اين بابت غافل شده اند و سكان هدايت تيم هاي برجسته را به افرادي مي دهند كه از نظر شخصيتي كوچك هستند .هر فردي كه موهاي خود را در فوتبال سفيد كرده باشد خيلي زود متوجه اين اتفاقات در فوتبال مي شود.فوتبال ما سالهاست كه از آدمهاي بزرگ خود تهي شده است و باشگاهها در اين زمينه بي توجه هستند . اگر تيمي در رده ملي يك مربي بزرگتر از بازيكنان خود نداشته باشد هرگز موفق نمي شود و بارها ديده شده كه بازيكنان ملي پوش صحبت هاي مربي خود را گوش نمي كنند زيرا معتقدند كه مربي از آنها كوچكتر است. اين گرفتاري در فوتبال ما نهادينه شده و فوتبال از اين بابت در رده باشگاهي و ملي لطمه خورده است.
***
تعليم و تربيت بازيكنان در هر رده اي به موفقيت يك تيم كمك مي كند.تعليم و تربيت بازيكنان مي بايست توسط افرادي انجام شود كه تمامي مدارج ترقي را در فوتبال طي كرده باشند. در گذشته اين طور بود و افرادي مسئوليت فني و تربيتي در فوتبال پيدا مي كردند كه از همه نظر به پختگي رسيده بودند.كار دست افراد مجربي بود كه اهالي فوتبال به صداقت شان اعتقاد داشتند.وقتي اين آدم ها بر سر كار بودند بازيكنان هر چه داشتند در زمين مي گذاشتند و وقتي سوت پايان مسابقه كشيده مي شد بازيكنان دين خود را به پيراهن تيم و هوداران ادا كرده بودند. اگر تعليم و تربيت توسط افراد بزرگ و خوشنام اجرا شود ما باز هم مي توانيم بيشتر چنين صحنه هايي را در فوتبال تماشا كنيم.وقتي بزرگترهاي فوتبال در تعليم و تربيت بازيكنان دستي بر آتش داشته باشند هرگز بازيكنان براي پول بازي نمي كنند و ياد مي گيرند كه دين خود را به فوتبال و تيمشان ادا كنند. در گذشته اين طور بود و الان در فوتبال جهان نيز مي بينيم كه بازيكنان با تمام وجود در ميدان بازي مي كنند . متاسفانه چنين مشكلاتي در فوتبال ما ديده مي شود و اينها فقط بدين علت است كه جاي بزرگان در فوتبال ما خالي است.آدم هايي كه تعليم و تربيت بازيكنان جوان را بلدند و در فوتبال قد كشيده اند. ختم كلام اين كه كار فوتبال را بايد به اهلش بسپارند. الان اهل فوتبال در ميدان نيستند و كار در دست افرادي است كه تعليم و تربيت را نمي شناسند و تجربه لازم را ندارند.
پربازدید ها 
آخرین اخبار 
