*چطور مي شود آدم بتواند مثل كريم قرباني لبخند بزند و با همه بگو و بخند داشته باشد؟
-به نام خدا و سلام به تمامي عزيزان در مجله باقدمت كيهان ورزشي،قبل از هر چيزي بايد بگويم بنده از طرفداران پروپاقرص كيهان ورزشي از گذشته هستم.در جواب سوال شما بايد عرض كنم يك حسي است به نام حس سالم كه در انسان وجود دارد. اگر چناچنه اين حس در وجود هر فردي پديدار شود انسان هميشه سرحال و سرزنده است. وقتي از روحيه اي برخوردار باشيم كه اشتباهات همديگر را قبول داشته باشيم، وقتي در خيابان مشغول راه رفتن هستيم بايد ببينم چه كسي دوست دارد با شما صحبت كند، چه كسي دوست دارد با من به عنوان يك عضو خانواده هنر عكس بيندازد. بارها شده كه در يك نگاه متوجه شده ام كه فردي مايل است با من عكس سلفي بيندازد. همان جا به سمت فرد رفتم و با او عكس انداختم. گاهي هم شده كه مردم در خيابان به من پاسخ منفي داده اند ومن به واسطه همان حس سالم يك لبخند زده ام و رفته ام.اين حس از صبح هر روز در شما پديدار مي شود . اگر شما به همسر و فرزندان خود احترام نگذاري و لبخند نزني همه چيز خراب مي شود و اصلا فايده اي ندارد.
* از چه زماني با مجله كيهان ورزشي آشنا شدي؟
-از وقتي كه تيم ملوان بندر انزلي تشكيل شد و من با ملوان آشنا شدم كيهان ورزشي را خريدم و به اين نشريه علاقه مند شدم.
*از چه سالي طرفدار ملوان شدي؟
-تصور مي كنم كه سال 1349 يا 1350 بود كه ملوان توسط بهمن صالح نيا تشكيل شد و اين تيم براي حضور در تورنمنتي روانه اهواز شد و من از همان سالها طرفدار پروپاقرص ملوان شدم.من براي اطلاع از آخرين فوتبال هر هفته به كيوسك مي رفتم و كيهان ورزشي و دنياي ورزش را مي خواندم اما به كيهان ورزشي بيشتر علاقه مند بودم.متاسفانه از زماني كه اينترنت آمد فضاي رسانه اي تغيير كرد و هر مطلبي درباره فوتبال چاپ شد .مدتهاست كه اخبار فوتبال را از طريق شبكه هاي اجتماعي دنبال مي كنم.
*شما همراه ملوان بوديد يا مثل ساير طرفداران اين تيم فقط براي تماشاي مسابقه به ورزشگاه مي رفتيد؟
-بنده با اجازه آقاي صالح نيا در بيشتر اوقات در هتل ملوان بودم . اين مجوز در جام وحدت كه ابتداي انقلاب برگزار شد با مجوز آقاي صالح نيا همراه ملوان بودم.آقايان غفور جهاني، محمود پيشگاه هاديان ، عزيز اسپندار و ... در خدمت دوستان بودم. حتي با تيم ملوان به شهرستانها مي رفتم و در خدمت تيم بودم.يكي از سفرهايي كه خيلي به من و بچه هاي ملوان خوش گذشت سفرمان به خرمشهر بود كه ما برابر تيم رستاخير در جام حذفي بازي كرديم و اين تيم را در خرمشهر شكست داديم و روانه فينال شديم و در فينال هم با نتيجه چهار بر يك تيم تراكتورسازي را در ورزشگاه شهيد شيرودي مغلوب كرديم و قهرمان جام حذفي شديم.البته اين خاطره به پيش از انقلاب اسلامي برمي گردد.
*شما مشوق تيم ملوان بوديد ؟
-اصلا در آن دوره ليدربازي نبود كه عده اي بخواهند به عنوان ليدر در كنار تيم فعاليت كنند و به تماشاگران خط دهند.من از اين مسائل متنفر هستم.من به عنوان عاشق ملوان كنار تيم بودم. من هر كسي كه مربي ملوان باشد دوستش دارم. اگر بهمن صالح نيا باشد او را به عنوان مربي ملوان دوست دارم. اگر محمد احمدزاده مربي تيمم باشد دوست دارد و الان كه محمد مايلي كهن مربي ملوان است بازهم او دوست دارم و دلم مي خواهد كه ملوان با مايلي كهن برنده شود.من عاشق ملوان هستم و هر كسي روي نيمكتش بنشيند حمايتش مي كند و دوست دارم برنده شود.. البته در دوره اي احمدزاده مربي ملوان بود و من به خاطر اين كه هم كلاسي او بودم بيشتر در اردوهاي ملوان حاضر مي شدم و با خنده و شوخي به بازيكنان ملوان روحيه مي دادم و از نظر روحي بچه ها را آماده مي كردم.
* مدتهاست كه بر سر تمرينات و بازيهاي ملوان حضور نداري ظاهرا از مسائلي دلخور هستي؟
-من از يك چيزي دلخور بودم و تاكنون بدين خاطر از ملوان جدا شده ام.من چاپلوس خداوند هستم و اصلا چاپلوسي بنده اش را نمي كنم.دلخوري من از كنار گذاشتن سه بازيكن قديمي تيم شروع شد، زماني كه مازيار زارع، پژمان نوري و جلال رافخايي از تيم كنار گذاشته شدند. اين سه نفر براي ملوان زحمت كشيدند. مازيار برابر پرسپوليس دروازه بان شد و پنالتي حريف را مهار كرد. پژمان نوري و جلال رافخايي بهترين گلها را براي ملوان به ثمر رساندند.من از اين نحوه برخورد با اين سه بازيكن ناراحت شدم. امروز مهيار زحمتكش مدافع راست و جوان تيم ملوان با اين طور برخورد ها چه فكري مي كند؟اگر اينها را كه براي ملوان زحمت كشيده اند اين طوري كنار مي گذارند پس تكليف امثال من چه مي شود؟من خاك پاي مايلي كهن و احمد دنيا مالي هستم. اينها دارند ملوان را با دست خالي بالا مي آورند.امسال هم نشود سال ديگر به ليگ برتر صعود مي كنند. آقاي مايلي كهن يك تيم جوان و باآتيه ساخته است كه دستش درد نكند ولي چرا به اين صورت اين سه نفر را كنار گذاشتند.شما مي دانيد چرا ملوان در فصل گذشته ليگ سقوط كرد؟ من با تيم بودم. هيچ كدام از اعضاي هيئت مديره كنار تيم نبودند. فقط آقاي الماس خاله و استاندار گيلان آمدند و در هتل با بازيكنان ملوان ديدار كردند.تيم تنها بود و مديران ملوان كنار بچه ها نبودند. اگر بنده را به عنوان يك طرفدار قديمي ملوان قبول دارند به من بگويند كه چرا تيم سقوط كرد و اين سه بازيكن قديمي را با اين روش كنار گذاشتند.سوالاتي زياد دارم. چرا اين همه بلا سر صالح نيا آمد و چرا يك قدرداني خشك و خالي از غفور جهاني نكرده اند؟ الان قاسم جهان زاده كجاست؟اينها براي من به عنوان هوادار قديمي سوال است.
*چرا يك دهه گذشته در تيم ملوان شكاف ايجاد شد و بهمن صالح نيا به عنوان مهم ترين فرد ملوان كنار رفت؟
-به دليل ندادن اطلاعات صحيح به هواداران بود كه طرفداران ملوان دو دسته شدند.من عاشق بهمن صالح نيا هستم و به ايشان ارادت دارم اما موفقيت ملوان از هر موضوعي مهم تر است. ما بايد چنين تفكري را در ملوان حاكم مي كرديم.البته در تمامي تيم ها چنين اتفاقي افتاده و متاسفانه ليدرها براي تيم ها تصميم گيري مي كنند.الان چرا عده اي با محمد مايلي كهن درگير شده اند؟ به خاطر اين كه مايلي كهن از تماشاگران ملوان مي خواهد كه آنها فقط ملوان را دوست داشته باشند.زماني كه اسكوچيچ مربي ملوان بود و اتفاقا مربي بسيار خوبي بود من يكبار هم بر سر بازيهاي ملوان نرفتم زيرا دوست دارم مربي ملوان داخلي باشد.شايد عقيده من كهنه باشد .
* شما با رفتار اعتراض آميز تعدادي از هواداران ملوان با مايلي كهن موافق هستي؟
- اصلا موافق چنين رفتارهايي با مربي ملوان نيستم. اصلا معني ندارد كه ما با مربي شهرمان چنين برخوردي داشته باشيم.آقاي مايلي كهن مربي ملوان است و بايد از او حمايت كنند.اگر عده اي به كار مايلي كهن انتقاد دارند نبايد در ورزشگاه با او چنين رفتاري كنند. مايلي كهن در انزلي است. پس از بازي و دور از چشم دوربين ها با او صحبت كنند و اگر انتقادي به كارش دارند خدمت شان عرض كنند. دلخوري من از مايلي كهن و دنيا مالي نيست دلخوري من از اين است كه سيستمي در ملوان به وجود آمده كه تماشاگر اين چنين اعتراض مي كند.تماشاگر حق دارد كه مازيار زارع و جلال رافخايي را دوست داشته باشد ما بايد به تماشاگر آگاهي دهيم تا او متوجه اتفاقات درون تيمش شود.مازيار، جلال و پژمان را ملوان ساخته است اينها را كه استقلال و پرسپوليس نساخته است. حرمت ها بايد حفظ شود من نگران از بين رفتن حرمت ها هستم. حاجي مايلي كهن براي ساختن تيم ملوان روش غلطي را انتخاب نكرده است بلكه حرمت ها در ملوان از بين رفته كه تماشاگر هم مقابل مربي تيم قرار مي گيرد! دل من از بي حرمتي در ملوان خون است.مايلي كهن زورگو نيست و تيمش بالاي جدول است و از نظر فني خوب عمل كرده است.ضمنا انزلي يك شهر و بافت خاصي دارد و در مقابل زور ايستادگي مي كند. من بچه انزلي هستم اگر در انزلي به مردم زور بگويم مقابلم مي ايستند و جوابم را مي دهند.
-چرا عده اي از هواداران ملوان با هر مربي كه مي آيد به مشكل مي خورند و با او درگير مي شوند؟
-فكر مي كنم هدايت ليدرها به صورت صحيح انجام نمي شود و باشگاه ملوان در اين زمينه نقش دارد.ليدرها و كانون هواداران بايد ليدرها را هدايت كنند. فردي بايد مسئول كانون هواداران باشد كه عقبه داشته باشد يا از بازيكنان قديمي اين باشگاه باشد تا جوانان علاقه مند به ملوان را هدايت كند.يكي از بدبختي هاي تماشاگران ملوان اين است كه انرژي شان را صرف نابودي خودشان مي كنند كه بنده نمي پسندم.بگذاريد خاطره اي برايتان تعريف كنم.تيم نيروي اهواز در جام حذفي حريف ملوان شده بود. اين خاطره براي قبل از انقلاب است. بازي در ورزشگاه تختي بندر انزلي برگزار شد.خانه ما چند كيلومتر از ورزشگاه دور بود. حدود هشت كيلومتر از ورزشگاه فاصله داشت. وقتي بازي تمام شد و به خانه رفتم مادرم گفت كه امروز در ورزشگاه چه خبر بود كه صداي تشويق تان يك لحظه هم قطع نمي شد.نيروي اهواز دو بر صفر ملوان را برد. مرحوم غلام عباس شيدايي كه مدافع فوق العاده اي بود در نيرو بازي مي كرد. مرحوم نوري خداياري كه روي يك دستمال دريبل مي زد در نيرو بود.ملوان باخت اما يك نفر به غفور جهاني اهانت نكرد اما امروزه تماشاگران ملوان بازيكنان زحمتكش و جوان خود را فحش مي دهند.بازيكن جوان ملوان فحش بخورد ديگر نمي تواند كارش را در زمين انجام دهد . اينها درد ملوان است.
*شما به صعود ملوان به ليگ برتر اميدوار هستي؟
- آرزو مي كنم كه دو تيم ملوان و سپيدرود رشت به ليگ برتر صعود كنند.من به آينده تيم هاي استان گيلان در ليگ دسته اول اميدوار هستم.
*شما به عنوان يك ملواني دوست داريد سپيدرود هم به ليگ برتر صعود كند؟
-صددرصد دوست دارم سپيدرود هم صعود كند. الان تبريز سه تيم در ليگ دارد. برويد ريشه يابي كنيد. الان اصفهان دو تيم در ليگ برتر دارد برويد ريشه يابي كنيد كه چرا اين شهرها دو تيم در ليگ دارند.جنگ ايران و عراق به پايان رسيده اما جنگ انزلي و رشت تمام نشده است!
* ريشه دعواي فوتبالي انزلي چي ها با رشتي ها چيست؟
-ريشه اي ندارد به نظر من يك عده آدم هاي بي فرهنگ چه در اين ور و چه در آن طرف به اين دعوا دامن مي زنند. بگذاريد خاطره اي برايتان تعريف كنم.يكسالي مسابقات بوكس قهرماني استان گيلان بود كه تيم بوكس انزلي براي مسابقه به رشت رفت. ما در 11 وزن برنده شديم و در يك وزن باختيم. خداوند رحمت كند يوسف سجولي را كه در آن يك وزن نماينده انزلي را شكست داد. از ورزشگاه خارج شديم و ديديم كه ماشين ما را آتش زده اند. ما از دست رشتي ها ناراحت نبوديم چرا كه مي دانستيم يك بي فرهنگ اين كار را كرده است.برخي در بين تماشاگران هستند كه حس غلط مي دهند تا همه عليه اين طرف يا آن طرف اهانت كنند.فرهنگ سازي بايد كرد . بيشترش سر بچه بازي است. من به رشت مي روم با رشتي ها خوش و بش مي كنم. رسول حقدوست و علي نظر محمدي به انزلي رفت و آمد دارند. من شب بازيهاي ملوان و پگاه گيلان تا صبح گريه مي كردم كه چرا تماشاگران دو تيم چنين رفتاري با هم مي كنند.چرا بازيكنان انزلي و رشتي را فحش مي دهند چرا پويا نزهتي بازيكن سابق ملوان كه به تيم سپيدرود پيوسته بايد فحش بخورد؟
*شما در جواني ورزش هم مي كرديد؟
-فوتبال بازي مي كردم. يك وقتي فوروارد بودم و يك وقتي هم دروازه بان مي ايستادم.
*چگونه وارد عالم بازيگري شدي؟
-من در اين حرفه عقبه داشتم. من در راديو دست اندركار بودم و اين همكاري به بازيگري در تئاتر ختم شد.اولوي كارم در عرصه بازيگري سريال "روزگار خوش حبيب آقا" بود.اين سريال در سال 1383 از تلويزيون پخش شد.
*شما در راديو چه فعاليتي داشتي؟
-آبدارچي بودم(مي خندد)،البته شوخي مي كنم.همه كار مي كردم. گاهي گيلكي مي خواندم و گاهي در برنامه هاي مختلف راديو صحبت مي كردم. هر كاري از دستم برمي آمد انجام مي دادم. ضمنا من بعداز انقلاب در راديو مشعول شدم.
*الان مشغول چه كاري هستي؟
-مدتي است كه بر سر كاري رفته ام و مشغول هستم و چند كار ديگر هست كه آنها را نيز پيگيري مي كنم.
*تاكنون چند فيلم سينمايي بازي كرده ايد؟
-ترديد، به كارگرداني واروژ كريم مسيحي،بي پولي ،به كارگرداني حميد نعمت الله و دو سه فيلم ديگر هم دارم كه هنوز مجوزش براي پخش صادر نشده است.
* شما را چه كسي كشف كرد؟
- آقاي سعيد آقاخاني كارگردان و بازيگر سينما و تلويزيون اولين فردي بود كه مرا كشف كرد.آشنايي ام با آقاخاني همزمان با تعطيلي سريال طنز " ساعت خوش" بود. آقاخاني و بچه هاي " ساعت خوش" به رشت مي آمدند و برنامه جنگ خنده را اجرا مي كردند. من هم در لابه لاي برنامه شان كار مي كردم و اين طور بود كه همكاري ام با سعيد آقاخاني رقم خورد.
* در چند برنامه تلويزيوني با آقاخاني همكاري داشتي؟
-من با آقا سعيد كار زياد كرده ام.سريال هاي "نقطه سر خط" و "روزگار خوش حبيب آقا" ، " چار ديواري" و " سربراه" با ايشان به عنوان همبازي كار كرده ام. البته در سريال "چار ديواري" همبازي بودم و آقاي سيروس مقدم كارگردان سريال بودند.من در سريال" پيامك به ديار باقي " هم با آقاي مقدم كار كردم. همان سريالي كه آقاي محمد رضا شريفي نيا را درون قبر گذاشتند و صحنه هايي كه به يادگار مانده است.
*بيشتر مردم شما را با سريال طنز "چارديواري" به ياد دارند.بخصوص كه شما در اين سريال در نقش يك ليدر فوتبال ظاهر شدي؟
-من در اين سريال ليدري بودم كه مثلا به ورزشگاه مي رفتم و شب به خانه مي آمدم و مثل ليدرها اتفاقات روزانه را براي اعضاي خانواده تعريف مي كردم.خيلي ها فكر مي كردند من در اين سريال ليدر ملوان هستم زيرا نام ملوان بزرگ است .
* شما در دو حوزه فوتبال و هنر حضور داشته ايد .محيط كداميك بهتر است؟
-امروزه محيط سينما را از فوتبال بيشتر دوست دارم زيرا وقتي به ورزشگاه مي روم و بي حرمتي ها مواجه مي شوم از رفتنم به ورزشگاه پشيمان مي شوم.چرا عده اي بايد به خانواده بازيكنان و مربيان در ورزشگاه توهين كنند؟ چرا در دربي پايتخت به برانكو فحش مي دهند يا بالعكس به بازيكن و مربي استقلالي ها بي حرمتي مي كنند؟اين مسائل باعث شده كه از محيط فوتبال فراري شوم.
* آخرين باري كه به ورزشگاه رفتيد كي بود؟
-ديدار پرسپوليس و ملوان در جام حذفي بود كه من كنار علي پروين نشسته بودم. تماشاگران به من فحاشي كردند و هر چه از زبان شان درآمد نثارم كردند!علي پروين از رفتار و فحاشي اين افراد ناراحت شد و صدايش درآمد.نمي خواهم دراين باره زياد صحبت كنم.هر گاه دلتنگ فوتبال شوم زماني به ورزشگاه مي روم كه دو تيم كم طرفدار بازي داشته باشند.
*كريم قرباني آدم پرخاشيه اي است.
- اصلا با حاشيه كاري ندارم. اگر حرفي هم درباره مسائل حاشيه اي زدم مي خواستم پاسخ سوالات تان را بدهم وگرنه كريم قرباني خاك پاي مردم ايران بخصوص انزلي چي ها است.
*يك خاطره سينمايي برايمان تعريف كنيد.
-چندي پيش يك سريال خانگي به نام "عاشقانه" بازي كردم.گريم عجيب و خفني در اين سريال دارم.دو ساعت و نيم قبل از آن كه مقابل دوربين بروم مرا گريم مي كردند.كارگردان دوست داشت كه گريم من متفاوت باشد. من پس از گريم به كارگردان گفتم آخه چرا چنين گريمي برايم انتخاب كرده اي . كارگردان گفت مي خواهم متفاوت باشي. من هم در جوابش گفتم اگر دهانم را باز كنم همه مي فهمند كه كريم قرباني هستم (مي خندد).
*و خاطره اي فوتبالي...
-يكبار قبل از انقلاب با تيم ملوان به يك جام كشوري در خرمشهر رفتيم. سه تيم جنوبي را به نام دژ و نيروي اهواز و صنعت نفت آبادان را برده بوديم.ما با چهارمين تيم خوزستاني بازي مي كرديم. فدراسيون وقت براي تضعيف ملوان تصميم گرفت بازي را در ساعت 14 در خرمشهر برگزار كند.دقيقه 12 بازي بود كه آقاي عزيز اسپندار روي سانتر غلامرضا دانايي با ضربه سر گل زد و سرو صورتش خوني شد. ما از خوشحالي بلند شديم و شادي كرديم.يك هموطن عرب زبان كه طرفدار تيم خرمشهر بود قمه درآورد و بلند شد و به من گفت كه اگر ساكت نشوم مرا با قمه مي زند.ما هم ترسيديم و نشستيم. وقتي ملوان يك گل ديگر زد جرات نداشتيم شادي كنيم.بازي تمام شد و من به طرفداران ملوان گفتم با هم از ورزشگاه خارج نشويم. بياييم متفرق شويم و خارج از ورزشگاه همديگر را ببينيم تا برايمان اتفاق بدي رخ ندهد. به هر حال تماشاگران حريف ناراحت بودند و امكان داشت كه حساب ما را برسند.من از ورزشگاه خارج شدم و روي پل خرمشهر بودم كه سه نفر ازهموطنان عرب زبان به سمتم آمدند و گفتند كه نتيجه بازي با ملوان چند چند شد. من كه لهجه شمالي دارم و براي اين كه لو نروم لال بازي درآوردم و دهنم را كج و كوله كردم . يكي از اين سه نفر گفت كه بابا اين يكي هم كه لال است (مي خندد) من از منطقه خطر عبور كردم. اگر جواب شان را مي دادم كتك مي خوردم و مي گفتند اين بابا رشتي است و...(مي خندد)
* چندي پيش شما و خانواده عزادار، پسرتان شديد. تعريف مي كنيد چه شد كه پسرتان از دنيا رفت؟
-پسرم يك بيماري قديمي داشت كه رفت عمل جراحي كرد و عمل ديگري داشت كه انجام نشد. ساعت 5/3 قلبش درد گرفت و پنج صبح فوت كرد.از پسرم دو دختر به يادگار مانده است.پسرم 36 ساله ام وصيت كرده بود كه اعضاي بدنش را اهدا كندو اين كار هم انجام شد.
*پس از يك سال توانستيد با ابدي شدن پسرتان كنار بياييد؟
- درون من غوغا است اما بروز نمي دهم. به مردم چه ربطي دارد كه كريم قرباني عزادار شده است. سعي مي كنم هر جا مردم را مي بينم لبخند بزنم و آدم خوشرويي باشم.
*همسرتان را هم از دست داديد؟
-بله ، سال 1371 بود كه همسرم بر اثر يك سانحه رانندگي درگذشت و پس از رفتن همسرم ازدواج نكردم زيرا همسرم عشق اول و آخر زندگي ام بود.
*معمولا عيد نوروز كجا هستي؟
-همه چيز به كارهايم بستگي دارد. خودم دوست دارم كه عيدها در بندر انزلي ، رشت و شمال ايران باشم اما امسال فكر نكنم كه اين فرصت را پيدا كنم.
*عيد نوروز 96 چه برنامه اي داريد؟
-من با برنامه "استيج" همكاري مي كنم. يك برنامه كمدي "استندآپ " است. مردم را مي خندانيم و پول مي گيريم.
*شما عيدي هم مي دهيد؟
-از قديم گفته اند كه بزرگترها در نوروز به كوچكترها عيدي مي دهند.من هم به نوه ها، بچه هاي خودم، خواهرزاده و برادر زاده عيدي مي دهم. يك پنجاه هزار توماني عيدي مي دهم.اگر هم نداشته باشم از ديگران قرض مي گيرم.
*چند فرزند داريد؟
-دو پسر دارم .پسر بزرگترم صدابردار است و الان عضو عوامل سريال عاشقانه است و پسر كوچكم كه سومين فرزندم است كنار من است و دست ما را مي گيرد.پسرهاي خوبي دارم. ضمنا يك خواهر خانم خوب هم دارم كه پس از فوت همسرم براي بچه هايم مادري كرد.او هم مادر بود هم خاله بچه هايم بود.
*وضعيت كار درسينما و تلويزيون چطور است؟
-وضع كار خراب شده است. من همان سالي كه "چار ديواري" را بازي مي كردم همزمان در سريال" آشپز باشي" هم بازي مي كردم.سرمان حسابي شلوع بود اما امسال سريالي در تلويزيون ندارم.
*منبع درآمد شما از عالم هنر است؟
- عمدتا خير، من يك شركت تاسيساتي هم دارم كه در تهران است. تاسيسات چهار مجموعه ورزشي زيرنظر شهرداري را اداره مي كنيم.
*صميمي ترين دوست شما در سينما كيست؟
-من با سعيد آقاخاني، امير جعفري،هومن حاجي عبداللهي، مصطفي تنابنده و... دوستي دارم.هر چند صباحي نيز دور هم جمع مي شويم و با هم ناهار يا شامي مي خوردم.
*شما تاكنون نقش جدي هم بازي كرده اي؟
-بله، روياي گنجشك ها كه به كارگرداني راما قويدل ساخته شد و تمامي سكانس هايش را در استان گيلان فيلمبرداري كردند. استاد علي نصيريان،آزيتا حاجيان ،مرحوم حسن جوهرچي و سام درخشاني با من در اين فيلم همبازي بودند.
*چه نقشي درسريال عاشقانه داري؟
- من يك مغازه حيوان فروشي دارم كه آقاي محمد رضا گلزار نقش اول سريال به مغازه ام مي آيد تا سگ گم شده همسرش را پيدا كند.قسمت تازه اين سريال نوروز 96 از شبكه خانگي پخش خواهد شد.
* بهترين بازي هاي فوتبالي كه تماشا كرده اي كدام بازيها است؟
-بازي ملوان و استقلال در ورزشگاه شهيد شيرودي بود كه ملوان بازي را برد. اين بازي اواخر ده شصت بود. البته يكبار هم ملوان در تهران برابر پرسپوليس برنده شد كه اين بازي نيز در دهه 60 بود و ضربه ايستگاهي بازيكن ملوان به تور دروازه وحيد جان قليج خورد.
* منظور وحيد قليچ دروازه بان اسبق پرسپوليس است؟
-بله
*و بازي خارجي...
-فينال جام جهاني 1974 آلمان كه بين ژرمن ها و هلند انجام شد و آلماني ها به لطف رشادت و آمادگي سپ ماير با نتيجه دو بر يك پيروز و قهرمان جهان شدند.هر چه مرحوم كرويف و يارانش زدند ماير از گوشه دروازه درآورد.
* خاطره انگيز ترين نوروزهاي كه به ياد داريد كدام است؟
- نوروزهايي كه پدر و مادر بزرگم زنده بودند و سر سفره هفت سين به ما عيدي مي دادند.بچه كه بودم اولين روز نوروز را خيلي دوست داشتم پدرم خياط بود و برايم كت مي دوخت. من به مغازه اش مي رفتم و كت دوخته شده ام را مي پوشيدم و به خانه مي رفتم. پدرم عيدي را در جيب بغل كتم مي گذاشت و من هم با ديدن عيدي كلي صفا مي كردم و عيدي ام را در همان مسير بازگشت به خانه خرج مي كردم. نخود و كشمش مي خريدم و مي خوردم.
*در پايان
-از كيهان ورزشي نشريه موردعلاقه ام بابت اين گفت و گو تشكر مي كنم. كيهان ورزشي برايم نوستالژيك است و مرا به ياد جواني ام مي اندازد.
پربازدید ها 
آخرین اخبار 
حرف دل فوتبالیای قدیمی مثل ما رو زدی . باریکلا . مثل همیشه دوست داشتنی و با مرامی
سایت خوبی دارید ولی اگر دقت کرده باشید معمولا در تمام سایتهای ورزشی نتایج زنده و مسابقات فوتبال نمایش داده میشه اگه داشته باشید بد نیست