PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - March 29 2024
کد خبر: ۳۱۴۴۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۷

پنج ماه فاصله!

هفته گذشته فینالیستهای جامحذفی فوتبال ایران (با نام آزادسازی خرمشهر) شناخته شدند. ابتدا نفت تهران با پیروزی بر سپاهان یک پای فینال شد و روز بعد (شنبه گذشته) نیز تراکتورسازی با پیروزی بر یک تیم نامآشنای اصفهانی یعنی ذوبآهن، آن سوی دیدار فینال را مشخص کرد. بدین ترتیب میهمانان در یک شهر و یک میدان، بر میزبانان خود فائق آمدند تا هم ذوبآهن که طی دو سال اخیر فینالیست قهرمان جام حذفی بوده، از رفتن به مرحله نهایی این مسابقات بازماند و هم بار دیگر ثابت شود فوتبال از حیث «غیرقابل پیشبینی بودن، با هیچ رشته دیگر ورزشی قابل قیاس نیست.»

دیدار فینال قرار است چیزی حدود 5 ماه دیگر (یعنی اردیبهشت 96)در شهر قهرمان و سرفراز خرمشهر برگزار شود. اینکه چرا بین دیدارهای نیمهنهایی و بازی فینال این همه مدت باید فاصله باشد، نکتهای است که به عنوان یک سوال، دو، سه سالی است ذهن علاقهمندان به فوتبال را مشغول داشته و البته مثل خیلی از سؤالات کماکان بیپاسخ مانده است. تا آنجا که ما میدانیم در هیچ کجای دنیا چنین فاصلهای میان دو مرحله از یک دوره رقابت، وجود ندارد، بنابراین باید این روال را هم مثل موضوعات مشابه و حیرتانگیز دیگر جزو ویژگیها و موارد اختصاصی و انحصاری فوتبال بگذاریم.

بهانه برای بیانگیزه شدن

البته برای اینکه بنا را بر خوشخیالی بگذاریم و حداقل به خوانندگان محترم خود بگوئیم، نگاه بدبینانه نداریم، میشود به تنها نکته مثبت این فاصله و این روال اشاره کرد و آن اینکه قهرمان جام حذفی بعد از پایان رقابتهای لیگ مشخص میشود، بنابراین تیمهای فینالیست، به ویژه قهرمان جام حذفی در کوران رقابتهای لیگ دچار بیانگیزگی نمیشود. هرچند خود این نیز در جای خود عجیب و موضوعی قابل تحلیل و بررسی است که چرا اینقدر زود تیم و بازیکنان ما دچار بیانگیزگی میشوند! آیا در همه جای دنیا چنین است؟ مثلا بایرن، بارسلونا، رئال و چلسی و... که در یک رقابت که پیروز میشوند دیگر میل و انگیزه برای کسب قهرمانی و تصاحب جام دیگر را ندارند؟! بازیکنان آن تیمها چطور؟ آیا بعد از موفقیت در یک و چند بازی یا یک دوره مسابقه مثل «لیگ»، دیگر انگیزه خود را از دست میدهند و میل به بازی و افتخارآفرینی در آنها فروکش میکند یا این انگیزه و میل هیچ لحظه و زمانی که در میدان رقابت و مسابقه هستند، آنها را به حال خود رها نمیکند؟

چرا در فوتبال ما تیمها و بازیکنان و... منتظر کوچکترین بهانه هستند تا بیانگیزه شوند؟!! فوتبال و مسابقه و رقابت و... جای بیمیلی و بیانگیزگی نیست، جای نشاط و فعالیت و جنبوجوش و هیجان است. پس چرا این اصل خیلی وقتها درباره فوتبال ما صادق نیست و کمتر دیده میشود که تیمی بتواند در یک سال به دو جام دست پیدا کند و یا (از موارد استثنایی که بگذریم) در دو دوره پیاپی قهرمانی خود را حفظ نماید؟ نه تنها این نیست، بلکه بارها دیدهایم، تیمی در این فصل خوش میدرخشد یا حتی قهرمان میشود، اما سال بعد و در پایان فصل بعدی، به قهقرا میرود و حتی روانه دستههای پایینتر میشود!

هدفگذاری در فوتبال

به هر حال، از این حرفها که بگذریم، نکتهای که در دو بازی انجام شده نیمهنهایی یعنی بازی سپاهان - نفت، ذوبآهن - تراکتورسازی و همچنین چند بازی که در هفتههای پایانی لیگ انجام شد، برای مثال دیدار سپاهان اصفهان - استقلال تهران، به چشم آمد و بسیاری از کسانی که این بازیها را تماشا کردهاند، درباره آن نظر یکسان و تحلیل تقریبا مشابه دارند، سطح کیفی این بازیهاست.

بازیهای اشاره شده و چند بازی دیگر که در لیگ و همین جام حذفی اخیرا برگزار شد صرفنظر از نتیجه و برد و باخت و برخی نقائص و ضعفها که به طور اجتنابناپذیری وجود دارد، از لحاظ فنی و کلاس بازی، رضایتبخش و امیدوارکننده بود و تماشاگر علاقهمند به فوتبال را بر سرشوق و به وجد میآورد.

اینها نشان میدهد فوتبال ما ظرفیت بهتر شدن را دارد و این توانایی به طور بالقوه در آن هست که بتواند روزهای پرافتخار و موفق گذشته را تکرار نماید. این اتفاقات خوب برای فوتبال ما بدون شک میتواند رخ دهد، به شرط آن که خودمان بخواهیم، اراده این کار را داشته باشیم، شرایط لازم، مثل زمین و چمن مناسب را فراهم آوریم، در مراحل برنامهریزی وا جرا فقط به مصلحت فوتبال و پیشرفت این رشته فکر کنیم و آن را فدای مصالح این جریان و منافع آن گروه نکنیم، با دست خودمان موجبات ضعف و افت و ضربه خوردن آن را فراهم نیاوریم. برای این مورد آخر مثال میزنیم. برای اینکه سطح فوتبال کشور بالا برودو مسابقات باشگاهی جذابتر و دیدنیتر شود، عامل برنامهریزی خیلی اهمیت دارد. فاکتور برنامهریزی بسیار حساس و تعیینکننده است. اگر در این برنامهریزی ما رعایت همه جوانب را بکنیم، به ویژه به مصالح فوتبال و پیشرفت آن توجه داشته باشیم بدون تردید، نتایج مثبت آن بزودی آشکار میشود و در ارتقاء و سطح فنی لیگ و نمایش تیمهای حاضر در آن، تاثیری آشکار خواهد داشت و اگر در این برنامهریزی مسائل و اهداف دیگری به جز پیشرفت فوتبال مورد توجه باشد، در این صورت نمیتوان زیاد به بالا رفتن سطح کیفی و فنی فوتبال کشورمان دلخوش و امیدوار باشیم. با این اوصاف میبینیم که در اینجا پای عنصر دیگری که «برنامهریزی» به تابع آن تبدیل میشود، به میان میآید و آن موضوع «هدفگذاری» در فوتبال است. بنابراین خلاصه حرف ما چنین میشود که اگر در نظر مسئولان فوتبال و تشکیلات اداره کننده ورزش هدف صرفا پیشرفت فوتبال به طور اساسی و ریشهای باشد، نحوه برنامهریزی و اجرای برنامهها به صورتی دیگر در میآید و اگر هدف هر چیز دیگری غیر از این باشد مثلا صرفا «صعود به جام جهانی» باشد، نحوه برنامهریزی و اجرا به گونهای دیگر چهره خواهد بست و در این صورت کیفیت لیگ و سطح فنی رقابتهای داخلی الزاما راضی کننده و سطح بالا نخواهد بود. وضعیت و شرایط این روزهای فوتبال ما، میتواند ملموسترین مثال و شاهد برای روشن شدن منظور ما باشد. در حالی که تیمهای باشگاهی ما، در اوج آمادگی قرار گرفته و دلیل عینی و غیرقابل کتمان آن همین بازیهای زیبایی است که در چند هفته اخیر برگزار شده و در آغاز مطلب به آن اشاره کردیم، باز فوتبال داخلی و مسابقات باشگاهی در سطح لیگ برتر، تعطیل میشود، اما نه برای استراحت نیم فصل، بلکه برای شرکت در اردوی تیم ملی که در یکی از کشورهای حاشیه خلیج همیشه فارس برگزار میشود.

اعتراض برانکو

نمیخواهیم درباره درستی و نادرستی آن تعطیلی و این اردو، قضاوت نمائیم چون نمیشود اصولا قضاوت درستی کرد و هرکس بنا بر دیدگاه خودش در این باره میتواند حرف بزند اما این روند و روال حکایت از این میکند که در نزد مسئولان ورزش و مدیران فوتبال آنچه به عنوان هدف اصلی فوتبال انتخاب شده است نه پیشرفت ریشهای و ارتقای سطح کیفی فوتبال، بلکه صرفا صعود به جامجهانی است. چون هدف اصلی این است، برنامهریزی و نحوه اجرای مسابقات داخلی و چگونگی رفتار و معامله تصمیمگیرندگان فوتبال با باشگاهها و تیمها و... بر آن اساس تنظیم میشود و سامان مییابد و همین موجب میشود که صدای اعتراض مربیان باشگاهی بلند شود، چنانکه دیدیم هفته گذشته سرمربی تیم پرسپولیس، آقای برانکو، به نحوه برنامهریزی فوتبال و اردوی اشاره شده تیم ملی به طور علنی اعتراض کرد و اعلام کرد اگر پرسپولیس در مسابقات پیشرو، نتیجه نگیرد، مقصر، نحوه برنامهریزی و شخص سرمربی تیم ملی است. ما پیش از این بارها در این باره نوشتهایم و حتی یک بار موضوع اختلاف این دو مربی (کروش و برانکو) را که به هیچوجه شخصی نیست و کاملا فنی است، در سرمقاله مطرح کردهایم، اینجا دوباره نمیخواهیم به آن بپردازیم، هرچند که موضع خود را درباره «هدفگذاری» در فوتبال صریحا مشخص و تبیین نمودهایم که ما موافق آن برنامهریزیای هستیم که به رشد و ارتقای ریشهای و اساسی فوتبال ایران منجر شود، اگر چنین شود و چنین باشد، علاوه بر ارتقای فنی، بالا رفتن سطح کیفی رقابتهای داخلی و باشگاهی و صعود به جام جهانی هم حتما اتفاق خواهد افتاد و یکی و فقط یکی از چندین نتایج مثبت این هدفگذاری خواهد بود، در حالی که حالا که بنا به دلایل سیاسی و جناحی و غیرورزشی و شخصی و... هدف اصلی و بزرگ فوتبال ما «صعود به جام جهانی» شده است، همانطور که عرض کردیم، حتی در صورت تحقق این هدف، نمیتوان به پیشرفت ریشهای و رشد ساختاری و اساسی فوتبال ایران مطمئن بود کما اینکه ما تاکنون پیش از این چهار بار به جام جهانی صعود کردهایم، اما خوب میدانیم به تناسب آن، فوتبال ما در مسیر استاندارد و جهانیشدن حرکت نکرده است و هنوز فوتبالی است که از لحاظ فنی و به ویژه اخلاقی و فرهنگ حرفهای در سطح پایین و عقبمانده قرار دارد.

بزودی خواهم گفت!

سرمربی تیم استقلال تهران که این روزها، دارد چیزهای تازهای از فوتبال را تجربه میکند و به ضرب و حکم این تجربه اگر بخواهد، میتواند به دوران جدیدی از زندگی ورزشی و به ویژه مربیگری خود قدم بگذارد، هفته گذشته در مصاحبهای از تلاش خود برای «پاکسازی» استقلال و قدم گذاشتن در «مسیر سختی» که ممکن است در آن «قربانی» شود، و... این گونه مسائل، سخن گفته است. این که آقای منصوریان چه در سر دارد و چه میخواهد انجام بدهد و یا اصولا چیزی در سر دارد و کاری میخواهد انجام دهد و واقعا تصمیم دارد به آنچه میگوید عمل کند؟ سؤالی است که پاسخ آن در آینده روشن و مشخص خواهد شد. حرفهای ایشان برای اهالی ورزش و به ویژه فوتبال، حرفهای بدیع و تازهای نیست. پیش از این نیز بارها از زبان دستاندرکاران فوتبال چه بازیکن و مربی و چه داور و مدیر و...، از این گونه حرفها و خط و نشانها زیاد شنیده شده است اما عملا هیچ اتفاقی نیفتاده، نه حرفی زده شده و نه کاری صورت گرفته و تغییری در روند قبلی ایجاد شده است. همین چندی پیش بود که از قول مربی سابق تیم استقلال یعنی آقای مظلومی خواندیم که «بزودی خواهم گفت و خدا نگذرد از کسانی که سال گذشته در استقلال به من خیانت کردند و باعث شدند در فینال جام حذفی شکست بخوریم.» تا اینجا که گویا این «بزودی» هنوز از راه نرسیده و باید منتظر باشیم ببینیم این «بزودی» که بیشتر به وعده سر خرمن شبیه است، کی «امروز» میشود و بالاخره آقای مظلومی چه حرفهایی میزند و چه کسانی را به عنوان خیانتکار معرفی میکند! این است که بدون تعارف با توجه به سوابق عجالتا حرفها و خط و نشانهای آقای منصوریان را هم جدی نمیگیریم، تا ببینیم ایشان در آینده چه خواهد کرد و چه تغییراتی را در روش و رفتار کاری و حرفهای خود ایجاد خواهد کرد و.... البته ما از آنجا که به سرنوشت فوتبال کشورمان علاقهمند هستیم و این سرنوشت و خوب و بد آن را در گروی حال و روز فوتبال داخلی و تیمها و باشگاههای فعال در آن، به ویژه تیمهای ریشهدار و پرطرفدار و پرافتخار مثل استقلال و پرسپولیس میدانیم، امیدواریم آقای منصوریان به آنچه گفته، عمل کند، به ویژه آنجا که گفته است «من در مسیر پاکسازی فوتبال پیش میروم و برای موفقیت، از بزرگان فوتبال هم توصیه و راهنمایی میگیرم.» یا آنجا که ایشان از «اصلاح» استقلال و حرکت در مسیر اصلاحی سخن میگوید که باید از «درون» شروع شود. منصوریان که برخلاف توقع و انتظارات هواداران نیمفصل ناموفق با استقلال را سپری کرده است، در گفتوگوی اشاره شده صریحا میگوید: «مشکل استقلال را پیدا کردهام و تا ته خط میروم.»

استقلال نیاز به پاکسازی دارد

با این همه، چه منصوریان به آنچه گفته عمل کند و یا مثل قبلیها و حرفهای بیعملشان او نیز چندی دیگر به هر دلیلی از تب و تاب بیفتد و حرکت در مسیر اصلاحگری را متوقف و کماکان در مسیر سازشگری و سازشکاری و باج دادن و کنار آمدن با باجگیرها و باجخواهان و... حرکت کند، آنچه که در آن تردیدی نیست، همان نکتهای است که بارها و بارها به آن پرداخته و صریحا نوشتهایم، کل فوتبال ما، و به طور طبیعی تیم استقلال نیاز به اصلاح و پاکسازی دارد. این اصلاح و پاکسازی را هم تنها یک نفر مثل آقای منصوریان نمیتواند انجام دهد، او حداکثر اگر بخواهد و جرأت و جسارت و شجاعتش را داشته باشد، وضعیت فنی و اخلاقی تیم و نفرات تحت نظر خود را سر و سامان میبخشد و با نشاندن هر کسی و هر بازیکنی با هر اسم و رسمی سر جای خودش، ثابت خواهد کرد در امور فنی و تاکتیکی تیم مربی، مدیر و همهکاره است، دیگران باید پا را از گلیم خود فراتر نگذارند. بازیکن باید فقط و فقط بازیکن باشد، اگرچه نام او مارادونا، پله، مسی، رونالدو و... باشد. وقتی مربیای اجازه داد یعنی آنچنان عمل کرد که بازیکن، «چیز دیگری» هم باشد، مثلا به قول یکی از مربیان سال گذشته همین تیم استقلال فلان و بهمان بازیکن «دست چپ و راست» او باشند، فاتحه آن تیم و آن مربی و آن بازیکنان را باید خواند. رعایت این اصل و اصول مشابه آن را میگویند «فوتبال علمی»! فوتبال علمی که ادا و اطوار و فلش و لپتاپ و نصب «هلیشات» در موقع تمرینات و حرف سلمبه و قلمبه زدن و... نیست، فوتبال علمی، یعنی رعایت اصولی که در همه جای دنیا ثابت شده و به آن عمل میشود. بگذریم. حرفمان چیز دیگری بود.

مدیریت اصل همه ماجراها!

برای اصلاح تیمی مثل استقلال، همه دستاندرکاران این تیم به ویژه «مدیریت» آن باید وارد عمل شوند و برای اصلاح فوتبال نیز نه فقط مثل کروش یا فرد دیگر بلکه «مدیریت» فوتبال، باید به وظایف خود عمل نماید و آن طور که لازم و بایسته است برنامهریزی کند. قبلا هم گفتهایم اگر مثلا تیمی مثل استقلال از بعضی مسائل درونی رنج میبرد، دچار مسائل حاشیهای است، کسانی، بیش از حد خودشان رفتار میکنند و پا را از گلیم خود فراتر گذاشته و بزرگتر از اندازهشان، سخن میگویند و خط و ربط تعیین میکنند، باید علت را در مسائل مدیریتی تیم جستوجو کرد، همه این اتفاقات «معلول» است. اگر ما در فوتبال شاهد بعضی ناهنجاریهای رفتاری و اخلاقی هستیم، اگر در آن و برای آن «پرونده فساد» تشکیل میدهند، ریشه و دلیل اصلی آن در نحوه مدیریت حاکم بر فوتبال است. موضوع خیلی روشن و قابل فهم و بدیهی است و اگر بخواهیم واقعا وضعیت فوتبال را در خرد و کلان آن سامان دهیم، چیز مبهم و مجهولی وجود ندارد.

ماجرای مدیریت در پرسپولیس

هفته گذشته درباره نظارت و مدیریت فوتبال به نکاتی اشاره کردیم و در خلال بحث، پای تیم پرسپولیس و مدیریت آن به میان آمد. نوشتیم، چرا بعد از بیش از دو سال فعالیت آقای طاهری که موفق و راضیکننده هم بوده است، ایشان کماکان به عنوان «سرپرست» در راس امور این باشگاه است و بدتر از آن چرا صحبت از کنارهگیری و جداشدن ایشان از تیم پرسپولیس به گوش میرسد؟! خوشبختانه چند روز بعد خبر آمد که آقای طاهری در پرسپولیس ماندنی است و کماکان به فعالیت خود ادامه خواهد داد و وزیر محترم ورزش نیز اعلام کرد «مشکل قانونی برای ادامه فعالیت طاهری در پرسپولیس وجود ندارد.» خبری که نه فقط برای هواداران تیم پرسپولیس و علاقهمندان به این تیم در سراسر کشور خوشحالکننده است، بلکه برای کسانی هم که بیش از هر چیز دغدغه رشد و پیشرفت و سامان گرفتن امور ورزش و فوتبال را دارند، امیدوارکننده است. ورزش ما برای رشد و پیشرفت، بیش از هرچیز به مدیریت صحیح و اصولی نیازمند است، مدیریتی که بتواند در شرایط موجود و از امکانات در اختیار و... بهترین و بیشترین بازدهی را داشته باشد، مدیریتی که عاشق قدرت و صندلی ریاست و در فکر استفاده شخصی و خانوادگی از مواهب مدیریتی نباشد، شیفته کار و خدمت و تلاش برای کسب رضایت خدا و خشنود ساختن مردم باشد. آیات و روایات و احادیث فراوان به ما گفته و تذکر دادهاند که رضایت خداوند در گروی خدمت به مردم است چرا که «الناس عیالی»! تکلیف بهشت و جهنم ما در کوران این فرصتها و مسئولیتها که مثل برق هم میگذرد تعیین میشود. مدیریت در حوزه ورزش هم مستثنا از این قاعده و اصل کلی و سنت الهی نیست. در اینجا هم باید برای مردم و کسب رضایت آنها، تلاش کرد، محیط ورزش را به محیط تربیت و سلامت و اخلاق تبدیل کرد و دست جریانات فاسد و آلوده و زیادهخواه و عوضیآمده را از دامان آن کوتاه کرد. انجام این کار بیش از هر چیز در گروی مدیریتی متعهد، مبتکر، دارای انگیزه و برنامه است. مدیریتی که بیش از هر چیز در جهت رضای خداوند کار کند و منافع باندی و مصالح حزبی را به کار و بار مردم ترجیح دهد، از ورزش نخواهد وسیلهای بسازد برای سر و صدا راه انداختن و تبلیغات به نفع حزب و جناح خود و در نتیجه به عوض پرداختن به کارهای ریشهای و ساختاری به کارهای روبنایی و پرسرو صدا و تبلیغی و جنجالی و در یک کلام فریبکارانه روی بیاورند.

باقیات صالحات!

بارها نوشته و تاکید کردهایم وضعیت تیمهای پرسپولیس و استقلال از حیث مالکیتی و مدیریتی باید روشن و مشخص شود. اگر بعد از کش و قوسهای دو، سه سال گذشته، مشخص شده است که «وزارت ورزش»، مالک و متولی این تیمها هست، پس وزارت از لحاظ «مدیریتی» نیز این تیمها را سامان بخشد. از قول مدیران قبلی ورزش هم شنیدهایم و امروز هم از زبان وزیر محترم ورزش میشنویم که «درصدد هستیم مشکلات ساختاری، قانونی و مالی و درآمدی پرسپولیس را حل کنیم و...» اما تا حالا که اتفاقی نیفتاده و این باشگاهها در حد دو تیم فوتبال - و بعضی موارد از آن هم کمتر!!- اداره و مدیریت میشوند، امیدواریم این بار و در زمان وزارت آقای سلطانیفر، این اتفاق بیفتد، که بدون تردید این از کارهای ماندنی در ورزش ما خواهد شد و به عنوان «باقیات صالحات» در پرونده ایشان و همکارانشان ثبت خواهد شد.

*سیدمحمدسعید مدنی


انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
پاشایی
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۵۳ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۷
0
0
من مدتها به این فکر می کردم ولی به نتیجه نرسیدم
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار