PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - April 19 2024
کد خبر: ۳۱۴۰۸
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۹
مائیس میناسیان، بازیکن اسبق تیم ملی و پاس تهران:
از دل فوتبال ارامنه، که به باشگاه «آرارات» خلاصه میشود، تاکنون بازیکنان بزرگ و زیادی توانستند با رسیدن به اوج، عصای دست تیمهای باشگاهی و ملی فوتبال کشورمان لقب بگیرند. گارنیک شهبندری، آندرانیک اسکندریان، کارو حقوردیان، وازگن صفریان، مارکار آقاجانیان، ایشخان ستآقایان، ورژ بخشی، ویگن زینعلی، پطروسیان، فرد ملکیان، ادموند بزیک، ادموند اختر، ژورس غازاریان، آندرانیک تیموریان و... از جمله این نفرات هستند. مائیس میناسیان یکی از توپچیهای گرانقدر و پرتوان ایران بود که هرچند نتوانست در تیم ملی بزرگسالان کشورمان به حق خود برسد ولی با دریافت 2 جام قهرمانی با تیم ملی جوانان، 2 جام قهرمانی با پاس تهران در جام تختجمشید و یک جام حذفی با تاج در کشور، یکی از پرافتخارترین توپچیهای جامعه ارامنه به حساب میآید. در اوج بازیگری، اوفارل سرمربی تیم ملی به او گوشزد کرد که به شلیکهای از راه دور خود تداوم ببخشد چرا که ضربههای سهمناک و سنگین او، برای سنگربانان غیرقابل مهار و کنترل بود. مائیس از این راه گلهای زیادی را به تیمهای مختلف زد. او به 2 گل بسیار زیبای خود در مسابقه با پرسپولیس یاد میکند و از طرفی اعلام میدارد به خاطر زدن گلهای زیاد به ملوان، کاسبها پوستر او را در انزلی روی تخته سیبل گذاشته تا مردم با تفنگ بادی صورت او را نشانه بگیرند و این به تلافی «گلهایی است که از او تاکنون دریافت کردهآند. مائیس در آرارات، پاس، تاج و تیمهای ملی بزرگسالان و جوانان سابقه بازیگری دارد و حتی این روزها برای تربیت نسل جوان جامعه ارامنه، رخت مربیان سازنده را بر تن کرده است. در آستانه حلول سال نوی میلادی (2017) تلفنی با آقای مائیس میناسیان، یکی از هافبکهای توانمند دهه 50 فوتبال کشورمان هم کلام شدهایم که متن این گپ و گفت در پی میآید.

معرفی

- مائیس میناسیان هستم، متولد 20 مهرماه 1333. مادر و پدر خدابیامرزم، ریحان خانم و آقا غازار، از دو محله گوره زار و قله پل «دوآب» شهر اراک از استان مرکزی بودند. 62 سال پیش به تهران عزیمت کردند. برادر بزرگم آریس و خواهرم دشخویی در اراک به دنیا آمدند ولی من و برادر کوچکم «بوریس» در تهران خیابان لارستان متولد شدیم. وقتی خانوادهام به تهران آمدند ابتدا، یک سال در خیابان ویلا فیشرآباد زندگی کردند اما بعد به خیابان لارستان، میرزای شیرازی رفتند. 61 سال در همین منطقه بودیم. مادرم ریحانخانم سال 1391 به رحمت خدا رفت و پدرم آقا غازار 2 سال بعد دار فانی را وداع گفت. 21 دیماه سالگردش است... روحشان شاد.

همسر و فرزندان

روز 27 خردادماه 1360 با سرکار خانم سیلوا اوهانیان ازدواج کردم. دارای یک پسر به نام «واهه» و یک دختر به نام «لارا» هستم. واهه ازدواج کرده و اکنون در آمریکا زندگی میکند. دو نوه بسیار گل و دوستداشتنی به نامهای «لانا» (دختر) و «لیو» (پسر) دارم. دخترم لارا، 4 ساله ازدواج کرده ولی هنوز صاحب فرزند نشده است. او لیسانس ادبیات است. برای همسرم، فرزندانم، عروس و دامادم و نوههای گلم یک دنیا آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.

درس و تحصیل

- دوره ابتدایی را در دبستان ارس واقع در خیابان میرزای شیرازی بودم. سپس به مدارس حاتم و فیروز بهرام در خیابان نادری رفتم (میرزا کوچکخان). در دوره ابتدایی فقط در کوچه و پسکوچهها بازی میکردم اما وقتی بزرگتر شدم در منطقه ویلای شمالی دو زمین فوتبال بود که تمریناتم آنجا استارت خورد. یکی دو زمین دیگر هم بالاتر بود. آن زمان چهرههایی چون آندرانیک اسکندریان، سبو بازیک، هنریک آذریان، آریس (برادرم)، وازگن، کارو حقوردیان، مسعود مژدهی، عباس مژدهی و... در این زمینها تمرین میکردند.

بوکس

- آن سالها، بوکس در ورزش ارامنه رونق داشت. مربیان و بوکسورهای خوبی داشتیم. با آنکه برادر بزرگم آریس در تیم فوتبال آرارات عضویت داشت، من به تیم بوکس آرارات رفتم. مربی تیم ملی بوکس ایران یکی از بستگان بود. یک روز که مسابقات انتخابی برای رفتن به پیکارهای بینالمللی رومانی بود، هنگام پایین آمدن از رینگ، یکی دستم را گرفت و گفت بوکس را ول کن بیا تیم فوتبال آرارات! ایشان شاهین حقوردیان برادر کارو حقوردیان بود.

آرارات

- پس از چند مدت فعالیت در بوکس، به فوتبال روی آوردم. 16 ساله بودم، با جوانان آرارات استارت زدم. آن زمان در خیابان نادری نوبهار در جنب باشگاه کوچک آرارات زمین بزرگی قرار داشت که در حیاط آن تمرین میکردیم. مربی تیمهای جوانان و بزرگسالان، مرحوم منصورخان امیر آصفی بود. زحمات ایشان برای ارتقای ورزش ارامنه به ویژه فوتبال هرگز فراموش نمیشود. پس از چند مدت بازی در تیمهای جوانان و بزرگسالان آرارات، به تیم ملی جوانان دعوت شدم.

تیم ملی جوانان

- 17 ساله بودم که توسط آقای حشمت مهاجرانی و همچنین اسکینر به تیم ملی جوانان راه پیدا کردم. طی دو سال حضور در این تیم، دو عنوان قهرمانی آسیا را به دست آوردم. اولین بار به میزبانی تهران بود و سال بعد، بازیها در بانکوک تایلند برگزار شد که مشترکا با هندوستان قهرمان شدیم. همبازیهای من در این دو سال، آقایان پرویز مظلومی، حسن روشن، هادی نراقی، مهدی دینورزاده، اسماعیل نوربخش، علی شجاعی، محسن یزدخواستی، محمد نعیما، محسن میری، مصباح ذاکری، کریم غیاثی، حسین راغفر، علی گیوهای، حافظ طاحونی و... بودند. یادش بخیر

پاس تهران

- وقتی از مسابقات بانکوک تایلند برگشتیم، تعدادی از بازیکنان جوان برای انجام خدمت سربازی جذب تیم پاس شدند. من نیز همین کار را کردم ولی حضورم در این تیم 5 سال طول کشید. طی این 5 سال، دوبار قهرمان، دوبار نایب قهرمان و یک بار سوم شدیم.

تاج تهران

- سال 1356، وقتی از پاس جدا شدم به تاج یا همان استقلال فعلی پیوستم. طی یک سال بازی در این باشگاه، یک قهرمانی از جام حذفی به دست آوردم. وقتی انقلاب شد دوباره به پاس تهران برگشتم. این تیم به دسته دوم سقوط کرده بود. پس از حضور دوباره در آرارات یواش یواش فوتبال را کنار گذاشتم. چون اوایل انقلاب، بازار فوتبال از رونق افتاد به همراه خیلی از بازیکنان زودتر از موعد مقرر خودمان را بازنشسته کردیم.

مربی و بازیکن

- برای اینکه به باشگاه آرارات خدمتی کرده باشم به عنوان «بازیکن - مربی» در این باشگاه حضور یافتم. سرمربیگری تیم را حسن آقای حبیبی برعهده داشت. از سال 63 تا 69، در خدمت آرارات بودیم ولی وقتی این تیم به دسته اول بازگشت، من نیز به طور کامل از فوتبال کنارهگیری کردم.

تیم ملی ایران

- سابقه بازی در تیم امید ایران را دارم. در پیکارهای بین‌‌المللی تهران که با حضور تیمهای ایران الف، ایران ب، شوروی سابق، چکسلواکی و لهستان برگزار شد، یادم میآید تیم ب، که من نیز عضو این تیم بودم، نایب قهرمان شد. در همان زمان بلافاصله به تیم ملی فوتبال ایران دعوت شدم. آن زمان مربی تیم ملی آقای اوفارل بود. بنابراین در پیکارهای مقدماتی 1976 مونترال و مقدماتی جام جهانی 1978 آرژانتین حضور یافتم ولی در مراحل نهایی این دو رویداد مهم حضور نداشتم.

دلیل عدم انتخاب

- نمیخواهم موضوع عدم دعوت خودم به مرحل نهایی را بیشتر موشکافی کنم. هر چند قبول دارم که در آن زمان ترافیک بازیکنان خوب زیاد بود و توپچیهای هم سطح و خیلی عالی داشتیم ولی جابجا کردن پست بازیکنان توسط سرمربیان وقت تیم ملی به ضرر من و عدهای دیگر شد. بگذریم ولی حداقل این حق را داشتم که در مرحله نهایی یکی از این دو رویداد مهم حضور داشته باشم. زمانی عضو ثابت پاس شدم که یک سال پشت خط ماندم. آن زمان هر تیم چندین ستاره داشت.

دلایل قهرمانی پاس

- پاس، در آن سالها توانست به دنبال قهرمانی تیم ملی جوانان در آسیا، بهترینهای این تیم را که جملگی سرباز بودند جذب کند و با ترکیبی از جوانان و قدیمیها، یک تیم قدرتمند بسازد. پاسیها از طرفی در داخل زمین، مکان و پست خاصی نداشتند. قدرت بدنی زیادی داشتند. این که میگفتند و می‌‌گویند، پاسیها قصاب بیلبائو بودند اصلا درست نبود و نیست چرا که بازیکنان پاس به لحاظ فیزیکی خیلی قدرتی و توانمند بودند. یکی از سفارشهای حسن خان حبیبی و دیگر مربیان به بازیکنان پاس این بود که با دوندگی بیامان، خود را به یاران حریف برسانند و فقط توپ را بزنند نه بازیکن را، خودم بارها این جمله را از زبان مربیان وقت شنیدم، تیم پاس چرخشی بازی میکرد و بازیکنان دائما در زمین جابجا میشدند بنابراین کنترل توپچیهای این تیم در میدان بسیار دشوار بود.

سه بازیکن توانمند

- آنقدر بازیکنان توانمند در آن سالها زیاد داشتیم که اسم بردن، خیلی سخت است ولی من بازی سه نفر را بیشتر میپسندیدم: پرویز قلیچخانی، آندرانیک اسکندریان و مهدی دینورزاده.

خاطره

- سال 61 پس از ازدواج، با همسرم برای گردش به بندرانزلی رفتیم. داخل پارک قدم میزدیم که ناگهان همسرم منو صدا زد و گفت: «مائیس» دیگر بهتر از این نمیشه! رفتم جلو دیدم که یک آقایی، برای کسب درآمد چند «تخته» را به دیوار تکیه داده و مردم با پرداخت 2 تومان یا 5 تومان با تفنگ بادی، خال سیاه روی تخته را نشانه میگیرند! روی یکی از این تابلوها، عکس من بود. خیلی خندهام گرفت هر چند همسرم ناراحت شد؛ دیگر پیگیر نشدیم که چرا این کار را کرده ولی به خاطر دارم که طی 5 دوره جام تخت جمشید، هر وقت برای بازی با ملوان به انزلی می‌‌رفتیم، من برای پاس گل میزدم. شاید ذهنیت بدی نسبت به من داشتند. بگذریم ولی ملوان تیم قدرتمند و خیلی خوبی بود.

کیفیت کار مربیان

- حسن حبیبی خیلی سختگیر بود و همیشه دوست داشت همه بازیکنان نظم را در سر لوحه کار خود قرار دهند. حشمت مهاجرانی با محبت بود و با بازیکنان رفتار خوبی داشت. یک روانشناس عالی بود چرا که اغلب در کنار بازیکنان با آنها تخته یا شطرنج بازی میکرد. این کار را بیشتر برای ایجاد همدلی انجام میداد. اوفارل بار فنی زیادی داشت. ایشان به طور جداگانه با بازیکنان کار میکرد. استعداد بازیکنان را شناسایی و براساس آن با هر یک تمرینات جداگانهای انجام میداد. به من میگفت شلیکهای خوبی داری باید مرتب این کار را انجام بدی من هم در این خصوص تمرینات اختصاصی داشتم. سانتر کردن، شوت، سرزنی، دریبل و دوندگی و... از جمله این تمرینات بود. حضور این بازیکنان در کنار هم کمک میکرد تا توانایی تیم بالاتر برود. من با حضور این مربیان، 4 مسابقه رسمی در تیم ملی داشتم و 30 بازی غیررسمی.

بهترین گل

- همانطور که اوفارل گفته بود، روی شوتهای راه دور خیلی کار کردم و بر این اساس یکی از گلهای جذاب و دیدنی خود را با پیراهن پاس از وسط زمین و کمی جلوتر به پرسپولیس و بهرام مودت زدم. آن روز بازی دو تیم 1-1 به پایان رسید. گل تساوی پرسپولیسیها را محمدزادمهر به ثمر رساند. دومین گل زیبای خودم را بار دیگر به پرسپولیس زدم. «گل اولی» در بازی رسمی بود که به دروازه ضلع شمالی امجدیه زدم و گل دومی را در بازی خداحافظی اصغر شرفی به دروازه ضلع جنوبی این ورزشگاه زدم.

وضعیت آرارات

- افت فاحش تیم آرارات در فوتبال ایران تنها به کمبود بودجه برنمیگردد. مهاجرت بازیکنان شاخص و قدیمی و به ویژه استعدادها به کشورهای مختلف اروپایی باعث شد که بازار جذب بازیکنان توانمند از رونق بیفتد. ضمن آنکه برنامهریزی هیئت فوتبال در آن سالها بسیار ضعیف بود. اکنون مدتی است که با حضور هیئت مدیره توانمند در تلاش هستیم تا بازسازی «فوتبال پایه» این باشگاه را به طور جدی دنبال کنیم. خودم دست به کار شدم و حتی از آقای مهدی دینورزاده یاری خواستیم که به ما، در این زمینه کمک کند. حتم بدانید که بار دیگر تیم آرارات به روزهای اوج گذشته، باز خواهد گشت.

تیم ملی و کروش

- مربی پرانرژی و با انگیزهای است. او در چند سال اخیر توانسته ریشه بازیکن سالاری را بخشکاند. دعوت از لژیونرهای با استعداد و همچنین بازیکنان توانمند شهرستانی به اردوی تیم ملی کمک کرد تا فوتبال ملی ایران پس از سالها دوباره زیبا شود. او اصلا به اسم باشگاه اهمیت نمیدهد و حواسش فقط به بازیکنان آماده است. به این توجه ندارد که این بازیکن در کدام تیم بازی میکند. در این چند سال امکانات لازم در اختیارش گذاشته نشد. بازیها و اردوهای تدارکاتی کم بود. زمین برای تمرین در اختیار نداشت و... همه اینها درد است و کار تیم ملی را مشکل میکند ولی ایشان و همکاران او بدون توجه به این مسائل کار را جدی گرفتند. اگر در بازی با آرژانتین در جامجهانی 2014، داور آن پنالتی به سود ایران را اعلام میکرد به طور حتم به آرژانتین گل میزدیم. یکی از امتیازات بارز «کروش» این است که تیمهای حریف را با همکارانش خوب آنالیز میکند و تاکتیک ضد آنها را ارائه میدهد.

لیگ برتر

- سه ، چهار سال است که در لیگ برتر، رقابت تیمها در صدر و پایین جدول برای قهرمانی و سقوط نکردن جذاب و بازیها سرعت گرفته و فشرده شده است. یکی از دلایل پیشرفت تیم ملی، آماده بودن بازیکنان در لیگ برتر است. هر وقت لیگ خوبی داشته باشیم، حتم بدانید که تیم ملی هم اوج خواهد گرفت. تنها ایراد لیگ برتر فوتبال، مبالغ قراردادهای نجومی است و مثل آب خوردن به جیب تعدادی از بازیکنانی میرود که مستحق دریافت این پولهای میلیاردی نیستند!

یک تیم منتخب

- حجازی، ذوالفقارنسب، کازرانی، نظری، دینورزاده، آندرانیک اسکندریان، پروین، همایون شاهرخی، دستجردی، حاج رحیمیپور، علی جباری، کارو، قراب، شاهرخ و شاهین بیانی، علی دایی، قلیچخانی، غلامحسین مظلومی، حسن روشن، ایرج داناییفرد، حسین فرکی، هادی نراقی و...

سرمربی: اوفارل

موقعیت فعلی

- همانطور که در بالا اشاره شد با دینورزاده در فوتبال پایه آرارات کار میکنم. ای کاش زودتر این کار را انجام میدادم. ولی باور کنید در بعضی از تیمها، بستر برای کار کردن اصلا مناسب نیست. نمیخواهم این مشکل را که حتی سراسر فوتبال ایران را آزار میدهد، بیشتر باز کنم. خیلی از مربیان که اکنون منزوی هستند دوست دارند به فوتبال این مملکت و باشگاههای خود خدمت کنند ولی اوضاع خیلی خراب است. سیستم باشگاهداری در کشورمان ایراد دارد. تا این درست نشود، حضور آدمهای غیرفوتبالی به ورزش و به ویژه به فوتبال ما آسیب میرساند.

هر جا که احساس کنم صداقت نیست بلافاصله کنار میکشم.

حرف آخر

- میخواهم این ایام را به همه هموطنان مسیحی در سراسر دنیا تبریک بگویم: «شنور هاوور نوردارین» (سال نو مبارک)

از همه کسانی که برای من زحمت کشیدند و حتی در کنارم بودند بینهایت سپاسگزارم. از همبازیها، مربیان، دوستان، تماشاگران، بستگان و خانواده خودم و به ویژه همسر و فرزندانم که همیشه حامی من بودند ممنونم. از کیهان ورزشی هم تشکر میکنم که از پیشکسوتها حمایت میکند. موفق باشید و به همه همکاران سلام برسانید.

* کامبیز هوشمند

برچسب ها: مائیس میناسیان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
رسول گلبانگ
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۱
0
0
هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
hossin
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۲۵ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۲
0
0
خوب بود دمت گرم
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار