PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - April 18 2024
کد خبر: ۳۱۰۱۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۸
تیم ملی بزرگتر و مهمتر از همه

هدفگذاری غلط در فوتبال

چرخهای لیگ شانزدهم فوتبال (دسته برتر، جام خلیجفارس) بار دیگر از حرکت باز ایستاد تا تیمملی فوتبال ایران با استفاده از فرصت مناسب و زمان کافی خود را برای مصاف با پنجمین حریف مرحله مقدماتی مسابقات جامجهانی (مسکو- 2018) آماده سازد.

پیش از این به سهم خود فکر میکنیم به اندازه کافی درباره مضرات توقفهای پیاپی لیگ، ولو به بهانه و به خاطر رعایت حال و روز تیمملی، گفته و نوشتهایم. در فوتبالی که هدف اصلی و در واقع تنها هدف تعریف شده، «صعود به جامجهانی» است و موفقیت یا عدم توفیق فدراسیونها را با این معیار و میزان میسنجند، خیلی طبیعی است که نحوه برگزاری و برنامهریزی لیگ و هر چیز دیگر این فوتبال تابع تیمملی و برنامهها و نظرات سرمربی تیمملی باشد.

بنابراین در این فوتبال و با این هدفگذاری، این نحوه برگزاری لیگ و توقفهای پیاپی آن و... امری کاملاً طبیعی است و جای گله و شکایتی برای کسی باقی نمیماند. هرچند پیش از این هم بارها حرف و نظر خود را به صراحت اعلام کردهایم، اما عیب ندارد، بگذارید، یک بار دیگر بگوئیم، در یک فوتبال درست با ساختار سالم و سازمان مستحکم، فعالیت تیمملی با فعالیتهای داخلی فوتبال و سرآمد همه «لیگ» نه تنها تضاد و تباینی ندارد، بلکه اینها مکمل یکدیگرند و همدیگر را تقویت میکنند، برای اثبات این امر کافی است، به کشورهای صاحب فوتبال دنیا نگاهی بیندازیم تا خیلی زود و به طور روشن صحت این امر و این نظر معلوم شود. در فوتبالی که راه و هدف خود را گم کرده است و در شلوغی شهر و گرد و خاک به راه افتاده از شلتاق نااهلان و هوچیها و از مرحلهپرتها و بالاخره منفعتجویان، صدا به صدا نمیرسد و حقایق و راستیها گم میشود، هدف فوتبال و آن هم تنها هدف این رشته جذاب و پرمخاطب درحد «صعود به جامجهانی» تقلیل مییابد تا در پوشش آن خلافکاریها و انحرافات پوشش داده شود و کمکاریها و عدم انجام اقدامات اصولی و زیربنایی برای فوتبال که وظیفه اصلی مسئولان فوتبال است، دیده نشود و خنثی شود. وقتی هدف فوتبال و تنها هدف آن صعود به جامجهانی باشد، آن وقت مدیر و اداره کننده اصلی فوتبال- و بلکه ورزش- نه رئیس فدراسیون- و وزیر ورزش- بلکه عملاً سرمربی تیمملی است، اوست که سکان هدایت فوتبال را به سمت هدف تعیین شده در دست دارد و بهطور طبیعی اوست که میگوید برای رسیدن به هدف چه باید کرد، کجا باید رفت، چه ابزار و وسایلی لازم است، کجا باید ماند و توقف کرد و... الخ.

سکان فوتبال در دست کروش

البته از سر فقدان قوه تشخیص و نداشتن قدرت تحلیل است که وضع به وجود آمده و همه تقصیرات را متوجه «سرمربی» که حالا کروش پرتغالی است، بدانیم اشکال اصلی و ریشه معضل، همان طور که بارها نوشته و تأکید کردهایم، متوجه کسانی است که برای این فوتبال «هدفگذاری» میکنند، آنجایی که حتی وزیر ورزش و رئیس فوتبال را تحت فشار قرار میدهند که لیگ و باشگاهها و خواست مردم و... را رها کنید، «هر طوری شده کاری کنید فوتبال برود جامجهانی»!! اشکال متوجه این افراد و جریانات ذینفوذ است که برای اهداف غیرورزشی و تأمین جایگاههای سیاسی خود، مسئولین ورزش را تحت فشار قرار میدهند، و از آنان ساختن ورزش و مبارزه با جریانات پلید و پلشت رخنه کرده در ورزش و حاکم کردن اخلاق و فرهنگ پهلوانی و جوانمردانه و پیشرفت و... را نمیخواهند، بلکه آنان را تحت فشار قرار میدهند که کاری کنید فوتبال برود جامجهانی... ! چون تحقق این امر، حربه مناسب و تبلیغ گرهگشایی در کارزارهای انتخاباتی خواهد بود و... این نگاه و این نوع رفتار با فوتبال، البته، به این دوره و این دولت و این وزارت و فدراسیون هم مربوط نمیشود، سالها و دورههاست که این بلا بر سر فوتبال ما آوار شده و ذهن آن را آشفته و تمرکز آن را به هم زده و این رشته را از راه و هدف اصلی بازداشته است. این طرز تفکر و این فشارهاست که سکان کار را از دست مسئولان ورزش و رؤسای فوتبال گرفته و به دست سرمربی تیمملی که امروز کروش است، سپرده است.

کروش، مقصر نیست

شنیدیم چندی پیش که یکی از مسئولان بلندپایه دولتی برای بازدید به محل تمرینات تیمملی فوتبال رفته بوده، کروش، در حضور وزیر وقت ورزش و رئیس فدراسیون فوتبال از آن فرد مسئول تقاضای کمک مالی برای تیمملی میکند، و آن فرد بلندپایه به جای آنکه به کروش رعایت اصل سلسله مراتب را گوشزد کند و مثلاً بگوید که شما باید حرفها و تقاضاهای خود را از طریق رئیس فدراسیون یا وزیر ورزش مطرح کنید، و یا اینکه حداقل خود آن فرد بلندپایه دولتی، حرمت وزیر را حفظ کند به رئیس فدراسیون فوتبال احترام بگذارد، همانجا شخصاً و مستقیم تقاضای سرمربی را برآورده میسازد و... !! این یعنی همان که بالاتر عرض شد ساختار و سلسله مراتب و وزیر و رئیس و... الخ همه و همه، فرع بر هدف و اصل بزرگ یعنی «صعود فوتبال به جامجهانی» است!! آری، این تفکر و دیدگاه است که سکان هدایت ورزش و فوتبال را عملاً به دست کروش سپرده است. کروش به هیچ وجه در به وجود آمدن این وضع مقصر نیست، او معلول است، او یک مربی حرفهای است و در قبال قراردادی که دارد و حقوقی که میگیرد، متعهد است و در جهت تحقق هدفی که برای وی تعیین کردهاند، کاری میکند. مسئولان ورزشی و فوتبالی ما، برای کروش «صعود به جامجهانی» را به عنوان هدف فوتبال و انتظاری که از او دارند، مطرح کردهاند و او هم در جهت انجام درست و موفق این مأموریت هر آنچه را که لازم است، میگوید و انجام میدهد.

اصلاح هدفگذاری غلط

برای تحلیل صحیح از وضع موجود فوتبال باید همواره این واقعیات و شرایط حاکم بر فوتبال را درنظر داشت تا دچار اشتباه و عوضیگیری نشویم و علت و معلول را درست تشخیص دهیم، این واقعیات را باید در نظر داشت تا بهتر متوجه شویم که چرا وزیر پیشنهادی دولت، حتی رأی اعتماد از مجلس نگرفته، سعی میکند، با دادن پیام و انجام حرکات نمادین خاطر آقای کروش را آسوده دارد و اطمینان او را جلب نماید! و... همانطور که در آغاز مطلب عرض کردیم وقتی این واقعیات را درنظر داشته باشیم، آن وقت دیگر اعتراض و انتقاد درباره توقفهای مکرر لیگ، بیمعنی خواهد بود و... ما هم در این شماره خواستیم درباره فوتبال و تیمملی به نکات دیگری اشاره کنیم که باز طرح این غلط بزرگ و اشتباه در هدفگذاری فوتبال، حجم زیادی از مطلب را به خود اختصاص داد و مقدمه را از آنچه درنظر داشتیم، بیشتر کرد. دست خودمان هم نیست، همانطور که بارها عرض کردیم، این هدفگذاری غلط باعث خیلی از اشکالات رفتاری در فوتبال ما شده و ریشه بسیاری از ناکامیهای فنی و نا بههنجاریهای اخلاقی و فرهنگی آن شده است. این است که هر وقت حرفمان به فوتبال و تیمملی ... میکشد، ناخودآگاه و در واقع براساس وظیفهای که داریم، به بحث «هدفگذاری غلط» در فوتبال میپردازیم. به گمان ما اصلاح این هدفگذاری، از صعود به جامجهانی حتی موفقیت در جامجهانی برای فوتبال ما مهمتر است و... همانطور که در این مطلب اشاره کردیم و بارها به این نکته تأکید ورزیدهایم، در فوتبال سالم، در فوتبال رو به کمال، لیگ و تیمملی، لازم و ملزوم یکدیگرند و مکمل همدیگر هستند. فوتبال ما تا زمانی که به این نقطه نرسیده و لیگ و تیمملی رقیب یکدیگر هستند و فعالیت یکی مخل عملکرد دیگری است، در مرحله ناپختگی و عدم کمال به سر میبرد و... اگر هم بارها و بارها به جامجهانی برویم، این حالت بر فوتبال ما حاکم خواهد بود و... و اما برویم سر بحثی که در این شماره مطلب اصلی ماست.

تیمملی، حریف تیمملی!

نتایج خوب تیمملی در چهار بازی اخیر و در مرحله مقدماتی جامجهانی فوتبال، باعث امیدواری شد. با تکیه بر این نتایج از حالا میشود گفت صعود به مرحله نهایی جامجهانی (روسیه- 2018) ممکن است و به هیچ وجه دور از دسترس نیست. در همین صفحه هم، دو، سه شماره پیش، نوشتیم که با وضعیت به وجود آمده در جدول ردهبندی و نتایجی که تیمملی کسب کرده است، «فقط خود تیمملی حریف این تیمملی است»! بنابراین اگر هشیاری و دقت در دستور کار مسئولان فوتبال و تیمملی قرار داشته باشد، آنها و همه دلسوزان و دوستداران تیم ملی، سعی کنند آرامش بر کار و بار این تیم حاکم باشد و از بروز حواشی مخرب جلوگیری کنند و مانع از رخنه و نفوذ و دخالت حاشیهسازان و دردسرآفرینان در کار تیمملی شوند. برای اینکه این اتفاق رخ دهد و تیمملی مثل خیلی وقتها و دورهها از «درون» دچار آسیب و آفت نشود لازم است کار و بار این تیم به معنی واقعی و درست کلمه «مدیریت» شود، بهگونهای که هر فرد مسئول در چارچوب وظایف و حوزه اختیارات خودش حرف بزند، اظهارنظر نماید و عمل کند چرا که حکیم توس هم هشدار داد:

چون این کار آن جوید و آن کار این سرآسیمه گردد سراسر زمین

نظارت بر فوتبال

خوشبختانه با تغییراتی که در سطح مدیریت فدراسیون فوتبال اتفاق افتاد، آن ناآرامیها و برخوردهای دلآزار لفظی که پیش از آن به ویژه درباره تیمملی دیده و شنیده میشد و بعضی مدیران و مسئولان فوتبال و تیمملی به شکلی آزاردهنده و علنی و رسانهای علیه یکدیگر اظهارنظر می‌‌کردند و درگیری لفظی تمام عیاری حاکم بود، تقریباً پایان یافته است، اما گاهگاه باز نشانههایی به چشم میخورد که نشان میدهد که اگر مسئولان فوتبال به ویژه شخص رئیس فدراسیون مراقب نباشد و بر حوزه مسئولیت خود، نظارت و تسلط کافی نداشته باشد، شرایط برای بروز آن درگیریهای کسالتبار و خطرناک مستعد و مهیاست. همین چند روز پیش بود دیدیم که چگونه اظهارات رئیس سازمان اقتصادی فدراسیون فوتبال با واکنش تند و شدید سرمربی تیمملی مواجه شد و کار به رسانهها کشیده شد و... خوشبختانه با دخالت و ورود به موقع آقای تاج رئیس فدراسیون فوتبال این ماجرا اگر هم به طور کامل تمام نشد، اما سر و صدایش در رسانهها جمع شد و... یک اصل کلی هم که هرگز نباید فراموش شود این است که هر کس هر چقدر هم مهم و محترم و بزرگ، باید بداند از تیمملی مهمتر و محترمتر و بزرگتر نیست. برای مثال آقای کروش مربی بزرگی است؟ شناخته شده است؟ تاکنون موفق عمل کرده؟ به یاری خدا تیمملی را به جامجهانی میبرد؟ درست، قبول! اما ایشان باید بداند با وجود همه اینها، آنچه از همه و از جمله شخص ایشان مهمتر و عزیزتر و محترمتر است، «تیمملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران» است. تیمی که فراتر از رنگها و قومیتها و... تیم میلیونها نفر ایرانی است که به آن عشق میورزند و نسبت به سرنوشت آن حساس هستند.

کروش را «وسیله» نکنند!

نکته آخر در این مطلب که جمعبندی بحث بالا هم به حساب میآید این است که تیمملی فوتبال ایران تا اینجای کار گامهای محکمی برای صعود به مرحله نهایی جامجهانی برداشته است، اما هنوز چیزی به پایان نرسیده و امکان وقوع هر حادثهای هست. نکته غیرقابل انکار این است که نتایج تیمملی، امیدوارکننده بوده و رسیدن به هدف (یعنی صعود به جامجهانی) را در دسترس فوتبال ما قرار داده است. شرایط بهگونهای است که تقریباً همه چیز دست خودمان است و از ناحیه حریفان خطری جدی متوجه تیمملی نیست. در شرایط فعلی آنچه که خطرناکتر از هر حریف دیگری برای تیمملی ما به حساب میآید، مشکلات و موانع درونی است. این مشکلات از دو ناحیه امکان دارد بروز کند، یکی از سوی کسانی که سالهاست در کنار این فوتبال قرار گرفته و بدون توجه به سرنوشت آن و انتظارات مردم از این رشته، صرفاً دنبال منافع خود هستند، و در واقع فوتبال را وسیلهای برای تأمین نام و نان خود قرار دادهاند و... در اینباره بارها نوشته و به سهم خود به مسئولان امر پیرامون خطرات و ضرباتی که از ناحیه آنها میتواند متوجه فوتبال ما بشود، هشدار دادهایم، و دیگر از جانب کسانی که ماسک دوستی و نقاب دلسوزی بر چهره دارند و حتی بعضی به مسئولیتهایی هم درباره فوتبال و تیمملی رسیدهاند و شانه به شانه مسئولان ارشد فوتبال و تیمملی حرکت میکنند و مدام زیر گوش آنها نجوا میکنند! و سعی میکنند اهداف و امیال خود را تأمین و اغراض و کینهها و خردهحسابهای خود را از طریق تحت تأثیر قرار دادن مسئولان ارضا نمایند. خطرات درونی که متوجه تیمملی است، از جمله اقدامات مخرب این دو جریان اشاره شده، قابل خنثی کردن و کنترل شدن است، به شرط آنکه همانطور که بالاتر اشاره شد، مسئولان فوتبال، به ویژه شخص رئیس فدراسیون فوتبال، هشیار باشد و بر کار و بار تیمملی نظارت کافی و لازم را داشته باشد و اجازه ندهد بعضی از افراد و جریانات خود را به سرمربی تیمملی نزدیک نمایند و با اتفاقات و شانتاژهای خود تمرکز وی را به هم بزنند و او را به صورت وسیلهای برای تأمین اغراض و اهداف شخصی و کینهتوزانه خود به کار بگیرند و...

اخلاق، گمشده بزرگ ورزش

ریاست محترم جمهوری در جلسه رأی اعتماد به سه وزیر پیشنهادی ضمن تشکر از زحمات دکتر گودرزی وزیر سابق ورزش، «اخلاق حسنه» ایشان را ستود و... «اخلاق» رمز پایداری جوامع و تمدنها و کلید پیشرفت امور است. این همان اصلی است که پیامبر خاتم(ص)، دلیل اصلی بعثت خود را تکمیل و تمام کردن آن مینامد. فرمود: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق». ورزش هم اگر میخواهد وضع خود را سامان بخشد و قدم در مسیر پیشرفت بگذارد و سرعت گامهای رو به جلوی خود را بهبود و سرعت بخشد، باید در کنار سایر اصول و ارزشهای پیش برنده، و بلکه بیشتر از آنها، به موضوع «اخلاق» اهمیت بدهد. متأسفانه این اصل مهم و امتحان پس داده که این همه از سوی عالمان و حکیمان و بالاتر از همه انبیاء الهی و اولیاء راستین به رعایت آن تأکید شده است، اصلی که تأثیرگذاری و کارآمدی آن در عرصه تجربه بشری ثابت شده است، آنطور که باید در ورزش ما جدی گرفته نشده است و متأسفانه این واقعیت هم هست که افرادی، دستها و قلمها و زبانهایی هم هستند که با زیرکی و ظرافت از طریق وسایل و ابزار در اختیار، تلاش میکنند این اصل مهم و حیاتی زیاد در ورزش رعایت نشود، در برنامهریزیهای ورزشی گنجانده نشود، تا در سایه بلبشوی حاکم و بداخلاقیهای رایج آنها بتوانند منافع و جایگاه خود را تأمین کنند. تأسف بیشتر هم این که وقتی مدیری، مسئولی، صاحبمنصبی در ورزش روی مسئله «اخلاق» و «ارتقاء فرهنگ» تأکید کرده است، در کمال تعجب زیاد دوام نیاورده و عمر مدیریتیاش کفاف نداده تا بتواند وعدههای خود را درباره اصلاح فرهنگی و اخلاقی ورزش عملی سازد! به گمان ما یکی از این مدیران و صاحبمنصبان اخلاقگرا که به طور علمی و تجربی- و حتماً اعتقادی هم- معتقد بود، اصلاح وضع ورزش در گروی اصلاح فرهنگ و اخلاق حاکم بر ورزش است، دکتر گودرزی بود که همانطور که اشاره شد، در کمال تعجب، ایشان مجبور به استعفاء شد و... در ورزش، کماکان بر پاشنه قبلی بچرخد و جریانهای کنگر خورده و لنگر انداخته، فرصتطلب، شرایط موجود را حفظ کنند و تداوم بخشند. امیدواریم وزیر آینده ورزش نیز به موضوع «اخلاق» اهمیت بایسته را بدهد، و هم در نظر و هم از بعد عملی با تمام وجود باور داشته باشد که، تا اخلاق جامعه (اینجا ورزش) اصلاح نشود، محال است تحول مثبت و پیشرفت فنی رخ دهد، بار دیگر یادآور میشویم پیامبر خدا(ص) که برگزیده خدا بود، «شهر علم» بود، «عقل کل» بود، بزرگترین مصلح بشری بود، رمز اصلاح و کلید تحول سراسری بشر و جامعه بشری را در «ترویج و تکمیل و تبلیغ» مکارم اخلاقی میدانست و... و در اقدامات اصلاحی خود در عرصههای گوناگون به این اصل مهم و کلیدی توجه داشت و خود بیش از هر کس پایبند بود.

* سیدمحمدسعید مدنی

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
حسن آبادی
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۷
0
0
خداییش که درسته ...
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار