PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 25 2024
کد خبر: ۳۰۹۶۰
تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۷
در این تغییر و تحولات

مجلس و وزیر آینده

قرار است در یکی از روزهای هفته تازه آغاز شده، مجلس محترم شورای اسلامی درباره وزیر آینده ورزش نظر خود را اعلام کند. از سوی ریاست محترم جمهوری هفته گذشته آقای مسعود سلطانیفر به عنوان چهره موردنظر دولت برای تصدی مسئولیت وزارت ورزش و جوانان به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و حالا نوبت مجلس است که نسبت به فرد اشاره شده رأی اعتماد یا غیر آن را اعلام نماید. ما هم مثل همه ورزشیها و یکی از خیل اهالی ورزش امیدواریم آنچه صلاح ورزش کشور و آینده بهتر آن است، انجام شود و اتفاق بیفتد. امیدوار هستیم نمایندگان محترم مجلس، بدون توجه به القائات و شانتاژها و خطبازیها و سیاسیکاریهای مخرب، لیاقت و توانایی و سوابق مدیریتی آقای سلطانیفر را مورد بررسی قرار دهند و در صورتی که ایشان را مناسب برای قرار گرفتن در این منصب میدانند، رأی اعتماد و تایید خود را اعلام نمایند، در غیر این صورت ضمن حفظ احترام و رعایت حرمت ایشان، نظر منفی خود را قاطعانه و صریح اعلام نمایند.

کمی مصلحت ورزش را هم در نظر بگیرید!

در هرحال حداقل توقع این است که در فرآیند پیشرو، مصلحت ورزش هم در کنار سایر مصالح! در نظر گرفته شود، این را از آن جهت عرض میکنیم که به گمان ما در تغییر وزیر قبلی ورزش- دکتر محمود گودرزی- آنچه که اصلاً مورد توجه تصمیمگیرندگان و تغییردهندگان نبود، یا خیلی کم درنظر آنان اهمیت داشت، مصلحت ورزش بود چراکه مسئله خاص و مشکل حادی درباره ورزش و مدیریت آن وجود نداشت که تغییرات در این سطح- تغییر وزیر- را ضروری سازد. از این بالاتر و مهمتر- البته این نظر ماست و قبلاً هم بارها به صراحت آن را اعلام و تکرار کرده بودیم- تغییر وزیر ورزش درحالی صورت گرفت که امیدواریهایی جدی درباره اصلاح وضع ورزش به ویژه سالمسازی اخلاقی و فرهنگی محیط ورزش برای دوستداران و علاقهمندان و کارشناسان این حوزه پدید آمده بود چرا که آنان میدیدند فردی بر مسند وزارت ورزش قرار گرفته که از جنس ورزش و تحصیلکرده ورزش است نسبت به جامعه ورزش، جریانات آن، زوایای آشکار و پنهان آن آشنایی لازم و شناخت کافی را دارد، به طوری که از این نظر بدون تعارف و اغراق با هیچ کدام از اسلاف خود، قابل مقایسه نبود. علاوه بر دارا بودن این مزایا و امتیازات، از روحیه انقلابی و اعتقادی قابل درک و لمس هم برخوردار بود و در عمل و گفتار نشان میداد که برای ریاست و استفاده از مواهب آن، حریص نیست و عقدهای در دل ندارد و...

تغییر، بر اساس کدام مصلحت؟

خب، وقتی این نکات و مسائل درنظر گرفته شود و با عینک انصاف و واقعبینی، به خصایص و عملکردهای وزیر قبلی- و البته اینجا فقط شخص وزیر منظور است و درباره بعضی نزدیکان ایشان ما هرگز چنین نظری نداریم، که به موقع و در صورت لزوم به آنها هم خواهیم پرداخت- نگاه میکنیم، حق بدهید که این سؤال حداقل برای ما و کسانی که چنین دیدگاه و نظری دارند، پیش بیاید که به علت کدام مشکل لاینحل، کدام خرابکاری و بدعملی و بالاخره براساس کدام مصلحت ورزش، این تغییر و تحولات در بالاترین سطح مدیریتی ورزش صورت گرفت؟ این سؤال از آن جهت معنیدارتر میشود و بیشتر ذهن و فکر را به خود مشغول میدارد که ما طی دورهها و سالهای گذشته دیدهایم که بسیاری از مسئولان ورزش که اصولاً به اشتباه و باز براساس مصالح!! غیرورزشی، مسئول ورزش شده بودند، با عملکردهای بسیار ضعیف، هرگز اینگونه با حکم برکناری- یا مثلاً استعفاء داوطلبانه!!- مواجه نشده بودند، اما این وزیر که ورزشی است، و دارد بدون حاشیه کارش را میکند و علیرغم همه موانع پیشرو و فشارهایی که از جانب باندهای اختاپوسی و پدر خوانده که بدون تردید در بدنه دولت هم نفوذ دارند، با جریانات انگل و افراد فاسد- فاسد از لحاظ مالی، اخلاقی و...- دارد مبارزه میکند، یا حداقل عرصه عرضه اندام و جولان دادن را بر آنها تنگ کرده است و... از نظر تصمیمگیرندگان ارشد دولت، مصلحت(!؟) نیست در مسند وزارت و سکانداری ورزش باقی بماند و... مجبور به استعفا میشود. اینجاست که باید پرسید این تصمیم براساس کدام مصلحت گرفته شده است؟ مصلحت ورزش؟ یا مصالح غیرورزشی و مصلحتهای سیاسی و... بدتر از همه مصلحت باندهای مخرب و جریانات انگل و فاسد و اختاپوسی رخنه کرده و رسوب شده در ورزش؟

گناه بیگناهی!

سؤال دیگری که بعد از سؤال قبلی مطرح میشود این است که آیا قرار بر این است که هرکسی و یا جریانی و یا وزیری و... با باندهای پدرخوانده و مافیایی در ورزش همکاری نکرد، به آنها کولی نداد، به آهنگ آنها، حرکات موزون! نکرد و... باید از گردونه حذف شود و باید به این جرم! حکم برکناریش امضاء شود؟

بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق

یوسف از دامان پاک خود به زندان میرود

مکانیزم معیوب جذب و دفع!

آیا با این وضعیت که ریشه در واقعیات غیرقابل کتمان و انکار دارد، نباید بار دیگر یکی از بحثهای قدیمی این مجله را پیش بکشیم و درباره «مکانیزم معیوب جذب و دفع ورزش» یادآور شویم که در این ورزش شرایط بهگونهای درآمده که افراد اصیل، ریشهدار، چکیده، کاربلد، محترم، تحصیلکرده، متعهد، متخصص و... غالباً دفع میشوند و عناصر و جریانات انگل و آویزان و دلقک مآب و هرهری مسلک و منفعتپرست و لاابالی و... میدانی فراخ برای جولان دادن و خط و ربط تعیین کردن پیدا کردهاند؟! آیا با این وصف نباید گفت، هنوز ورزش در این مملکت جدی گرفته نشده است و دولتمردان و برنامهریزان اهمیت واقعی و کارکردهای آشکار و پنهان آن را درنیافته و حداکثر آن را وسیلهای برای تبلیغات انتخاباتی از طریق کسب مدال و پیروزیها و... میدانند؟

با ورزش خوب رفتار نمیشود

خوانندگان محترم و مخاطبان همیشگی این مجله میدانند که ما علیرغم احترام و ارادتی که به اکثریت اهالی ورزش داریم و البته با جریانات رخنه کرده، عوضی آمده، هرهری مسلک، شارلاتان مسلک و منفعتجو، و... هرگز دوستی و رودربایستی نداریم، اما هیچگاه از فرد و شخص خاصی دفاع نکردهایم و مصلحت ورزش، منافع ملی و انتظارات و توقعات مردم و علاقهمندان به ورزش برای ما از همه چیز مهمتر بوده است. اینجا نیز حرف بر سر این فرد و آن فرد نیست، این حق مدیر یک مجموعه و دولت و... است که براساس مصالح و تشخیص، همکاران خود را تعیین کند، ما هرگز در اینباره حرف و اعتراضی نداریم، حرف ما بر سر ورزش و سرنوشت و واقعیتهای آن است. حرف، این است که متأسفانه با ورزش خوب معامله نمیشود و در خیلی جاها- از جمله مورد اخیر- مصلحتهای آن در نظر گرفته نمیشود و خیلی وقتها ورزش قربانی مصالح سیاسی و... شده است. کسانی که از آنها انتظار دیگری میرود، از آن به عنوان ابزار و طعمهای برای دستیابی به اهداف دیگر و یا رسیدن به جایگاههای موردنظر، استفاده میکنند. همه ما در حرف، دم از ثبات مدیریت میزنیم، این مجله بارها نوشته است یکی از اشکالات اساسی و موانع جدی بر سر راه پیشرفت ورزش، مکانیزم تعیین مدیریت ورزش است که همواره با تغییر دولتها، تغییر میکند و این اجازه را از مدیران و برنامهریزان ورزش سلب میکند که برنامههای بلندمدت ده ساله به بالا برای آن درنظر بگیرند و آن را اجرایی نمایند. با این وضع و اوضاع که در ورزش و برای ورزش، هم در این دولت و هم در دولت قبلی پیش آمده، اصولاً «برنامهریزی برای ورزش» موضوعی کاملاً بیربط و مضحک به نظر میرسد.

بیثباتی مدیریتی

در دولت قبلی طی هشت سال، سه مسئول و مدیر ارشد ورزش به نوبت سکاندار امور ورزش شدند (علیآبادی، سعیدلو و عباسی) که البته هر سه نفر غیرورزشی بودند و نفر سومی که اعتراف میکرد، اصلاً ورزشی نیست، با این حوزه سر و کار ندارد، در دولت فعلی هم تا اینجای کار طی چهار سال، دو وزیر سر کار آمدهاند، و... آیا با این وضع این حرف ما که در ورزش حرف از برنامهریزی زدن، بیشتر به جوک و شوخی شبیه است، بر واقعیات مبتنی هست یا خیر؟ و...

فقط میتوان امیدوار بود!

به هرحال در چنین وضع و اوضاعی، تنها میتوان دعا کرد و امیدوار بود! ما هم همین کار را میکنیم، امیدواریم رئیس محترم جمهوری و همکاران و مشاوران ایشان در این تغییر و تحولات، بردن آن فرد و آوردن شخص جایگزین، کمی و فقط کمی به مصلحت و سرنوشت و آینده ورزش، در کنار سایر مصالح خیلی مهم! توجه کرده و عنایت داشته باشند و مجلس محترم شورای اسلامی هم - همانطور که بالاتر عرض شد- با در نظر گرفتن منافع ملی و مصالح ورزش، نظر خود را درباره وزیر معرفی شده، ابراز و اعلام نمایند، و باز امیدواریم اگر آقای سلطانیفر موفق شد رأی اعتماد نمایندگان محترم مجلس را به دست آورد، درحد توان و فرصت! فرصتی که مثل برق و باد میگذرد، به ورزش و ورزشیها خدمت کند و حداقل اجازه ندهد که جریانات مخرب و منفعتجوی، بیش از این به ورزش آسیب و ضرر برسانند. البته ما در صورتی که وزیر معرفی شده، رأی اعتماد مجلس را به دست آورد، در شماره آینده مفصلتر خواهیم نوشت، اما با توجه به این بیثباتی که بر کار و بار مدیریتی و وزارتی ورزش ما حاکم است، این بیضابطه بودن که در تغییر مدیران- به ویژه مدیران درستکار و سالم!- دیده میشود و بالاخره با عمر 7، 8 ماهه باقیمانده دولت یازدهم، بیشتر از آنچه بالاتر در دو، سه جمله گفته شد، نمیشود گفت و...! ولی به هرحال ما هم وظیفهای داریم که آن نوشتن و طرح مطالبات و... است که به یاری خدا آن را درحد توان انجام میدهیم.

موفقیت جوانان

بعد از موفقیتهای اخیر تیمملی فوتبال ایران و تیم نوجوانان ایران، تیم جوانان کشورمان هفته پیش، هم به فینال رقابتهای قهرمانی آسیا راه پیدا کرد و هم جواز صعود به جامجهانی را به دست آورد. بازی نهایی تیم جوانان روز پنجشنبه (پریروز) در ورزشگاه «اسپورت سیتی» بحرین با تیم آلسعود برگزار شد و نتیجه آن در صفحات فوتبال (فرم جمعه) آمده است و به هنگام نگارش این مطلب از نتیجه آن بازی بیاطلاع هستیم، اما نتیجه آن بازی هرچه باشد، در اصل مطلب و منظوری که ما داریم تغییر و خللی ایجاد نمیکند. خوشبختانه با توجه به واقعیات و نتایج اخیر میشود گفت فوتبال ما در سطح ملی و ردههای مختلف سنی، وضعیت رضایتبخشی دارد، و علاقهمندان به فوتبال را امیدوار میسازد که دستیابی به روزهای پرافتخار گذاشته فوتبال- حداقل در قاره بزرگ آسیا- انتظاری بلندپروازانه، خیالپردازانه و دور از دسترس نیست. این فوتبال از توان و ظرفیت بالقوه برخوردار است و از نیروی انسانی و جوانان مستعد آنقدر سرشار هست که بتواند حداقل در قاره آسیا از رقیبان و حریفان خود «کم» نیاورد. برای تحقق این امر و عینی ساختن این آرزوها و ذهنیات باید بیش از هر چیز «درون» را محکم ساخت و ساختارهای این فوتبال را از ریشه و بنیان استوار نمود.

محکم کردن «درون»

ساختن و پرداختن رقابتهای داخلی در سطوح و ردههای مختلف سنی و اهمیت بایسته و شایسته را برای آنها قائل شدن، زیرنظر گرفتن جدی این رقابتها و نیروی جوانی که در آنها به هنرنمایی و رقابت مشغول هستند و... از عمده کارهایی است که برای تقویت ساختارهای فوتبال و محکم کردن آن از «درون» لازم است، صورت پذیرد. این که فوتبال ما از مایههای لازم و سرمایههای کافی برای سر و سامان یافتن و حرکت در مسیر پیشرفت برخوردار است، سخنی است که غریبه و خودی، بیگانه و آشنا، به آن اذعان دارند، آنچه مهم است و فوتبال ما برای شتاب دادن به حرکت روبه جلوی خود منتظر آن است، قدر دانستن عملی این سرمایه ها و حفظ و حراست و پرورش و استفاده صحیح و مناسب از آنها در جهت پیشرفت فوتبال است. این توقع که در دورههای مدیریت قبلی فوتبال کمتر برآورده شده است، امروز متوجه آقای تاج رئیس فعلی فدراسیون فوتبال است.

مشکلات فوتبال

ایشان از مدتی که به این منصب انتخاب شده است، سعی کرده آرام و بیسر و صدا و بدون حاشیه به انجام وظایف خود مشغول باشد، که این برای اداره فوتبال پرهیاهو و شلوغ ما، روش خوب و رویه مناسبی است و میتواند در صورت آمیخته بودن به سلاح تدبیر و برنامه و اعمال اقتدار و صلابت که لازمه یک مدیریت موفق است، به نتایج خوب ورزشی هم منجر شود. بارها درباره اینکه فوتبال ما گرفتار مشکلات خودساخته و موانع درونی است، سخن گفتهایم، مشکلاتی که بخشی فنی و موانعی که پارهای از آنها طبیعی است که بر سر راه پیشرفت در هر عرصه و حوزهای و در هر جغرافیا و اقلیمی وجود دارد، اینگونه مشکلات و موانع بیش از هر چیز با چارهاندیشی و تدبیر و برنامهریزی حل میشود، اما دسته دیگری از موانع و مشکلات تصنعی، عمدی و به وسیله جریانات و باندهایی که به شکل و صورتهای «مختلف» و در ژست و قیافههای گوناگون به داخل ساختار این فوتبال رخنه کرده و در سایه غفلت مسئولان وقت، جای پای خود را در آن محکم و نفوذ خود را عمیق نموده، و رفتهرفته به «پدر خود خواندههای فوتبال»! تبدیل شدهاند، صلابت و اقتدار مدیریتیای که بالاتر به آن اشاره شد در برخورد و قلع و قمع کردن این جریانات و کوتاه کردن دست مداخلهگر و مخرب آنان از گریبان فوتبال لازم میآید. در هر حال امید است که آقای تاج به آنچه که بارها در حرف و نشستها و جلسات رسمی و خصوصی گفته است، بیش از هر چیز به دنبال اصلاح وضع فوتبال باشد و در جهت سالمسازی فضا و محیط این رشته بکوشد. تردید نداریم که اگر فضا و محیط فوتبال سالم باشد، این رشته قادر خواهد بود خیلی زود به رشتهای موفق و افتخارآفرین در صحنههای بینالمللی، تبدیل شود.

ورزش و فرهنگ

تا وضعیت فرهنگی ورزش و رشتههای مختلف آن، از جمله فوتبال اصلاح و رو به راه نشود، پیشرفت در ابعاد مادی و فنی هم یا امکانپذیر نیست، یا خیلی کند و آرام صورت میپذیرد. این یک واقعیت تجربه شده در آزمایشگاه تاریخ و جامعه است که امروز به عنوان یک «اصل علمی» مورد پذیرش و توافق همگانی است. متأسفانه این اصل علمی در ورزش ما و به ویژه رشتههایی پر هیاهو مثل فوتبال رعایت نمیشود. اتفاقاتی که هفته گذشته در ورزشگاه شهر اهواز و موقع بازی استقلال خوزستان- پرسپولیس تهران، رخ داد، تازهترین شاهد برای اثبات حرف ماست. متأسفانه نظیر این اتفاقات تلخ و ناخوشایند که بیش از هر چیز از ضعف اخلاق و پایین بودن سطح فرهنگ حکایت میکند، هر روز و هر هفته کم و بیش در ورزش ما چهره میبندد و تکرار میشود. در اینباره باید حتماً فکری کرد. البته بحث فرهنگ و اصلاح فرهنگی، بحث مفصل و دامنهدار و ظریفی است. ما میدانیم که اصلاح فرهنگ ورزش هم در گروی اصلاح فرهنگ عمومی است، اما این دلیل نمیشود که هر کسی و هر حوزهای تا آنجا که میتواند و به آن مربوط میشود، درباره فرهنگ، اخلاق و اصلاح وضعیت آن، به وظیفهای که دارد، عمل نکند و دست روی دست بگذارد و معطل دیگران بنشیند و...

*سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار