PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - April 19 2024
کد خبر: ۳۰۹۲۴
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۶
هشیاری مردم بار دیگر غفلت و سهلانگاری مدیران خندان را خنثی کرد!

دیدار تیمهای فوتبال ایران و کرهجنوبی در چارچوب دیدارهای مقدماتی جامجهانی انجام شد و تیم ملی ایران با ارائه یک بازی حسابگرانه موفق شد در این بازی خانگی حریف مدعی را از سر راه بردارد و 3 امتیاز حساس و تعیینکننده این دیدار را به حساب خود بریزد. با این پیروزی تیم ایران از 4 بازی با سه پیروزی و یک تساوی و جمعآوری 10 امتیاز فعلا در صدر جدول ردهبندی رقابتها قرار دارد. بدون تردید اگر ملیپوشان ما این روند را تداوم بخشند و در ادامه این رقابتها، مثل این چهار بازی ظاهر شوند و حداقل از حیث نتیجهگیری حسابشده و زیرک عمل نمایند، پنجمین صعود فوتبال ما به مرحله نهایی رقابتهای جامجهانی دور از دسترس نخواهد بود.

حساسیتهای یک بازی

خوانندگان محترم اطلاع دارند که دیدار اشاره شده (ایران - کرهجنوبی) علاوه بر حساسیتهایی که از نظر فنی و رقابت شانه به شانه دو تیم برای صعود به جامجهانی و... داشت، از نظر «زمان برگزاری» مسابقه هم با حساسیتها و واکنشهای تند و بحثها و چالشهای مهم مواجه شد. این حساسیت طبیعی و منطقی بود، چرا که طبق برنامه باید این بازی در روز 11 اکتبر (20 مهرماه 95) مصادف با روز تاسوعا و شب عاشورای حسینی(ع) برگزار میشد. روزهایی که برای ملت و مردم ایران از معانی و ارزشهای بسیار مهم و مقدسی برخوردار است، و به همین دلیل تمام رقابت‌‌های ورزشی داخلی، در این روزها، تعطیل است و همه جای این مملکت حتی ورزشگاهها به حسینیه تبدیل میشود و همه مردم عزادار حسینی میشوند. با این وصف طبیعی بود که برگزاری این بازی در چنین روزی، با واکنشهای منفی پرحجم مواجه شود و حساسیتهایی را در بین اقشار و طبقات مختلف مردم - مردمی که قرنهاست وفاداری خود را به خاندان پیامبر(ص) با شکل و زبان مختلف اعلام میدارند، و به ویژه هر سال با شور وحال غیرقابل وصف حماسه حسینی(ع) را گرامی میدارند - ایجاد نمایند.

بازی تمام شد!

سرانجام بازی در روز موعود برگزار شد و تماشاگران حاضر در ورزشگاه آنطور که انتظار میرفت، ظاهر شدند و بار دیگر شور و فهم و آگاهی خود را به همگان به ویژه به کسانی که هنوز این مردم و این تماشاگر را نمیشناسند و با بدبینی و سوءظن و نگرانی به کار و بار او مینگرند، ثابت کردند.

بازی تمام شد و نگرانیها برای کسانی که به تماشاگران و در واقع مردم ایران اطمینان ندارند تمام شد و سوژه تازه کسانی که سعی میکنند از هر موضوع و حادثه و پدیدهای، در جهت اهداف جناحی و اغراض سیاسی خود استفاده نمایند کهنه شد، اما برای آنها که دلسوزانه و اساسی و ریشهای به مسائل مینگرند، تمام نشده است. آنها هنوز از خود میپرسند آیا روزی مناسبتر از روز تاسوعا برای برگزاری یک مسابقه ملی و بینالمللی پیدا نمیشد؟ آنها سوال میکنند، چرا باید بازی آینده تیم ملی با ازبکستان در یکی از لیالیقدر برگزار شود؟ فراتر از دعواهای سیاسی و سنگ این و آن جریان و قدرتطلب را به سینه زدن، مسئول این نحوه برنامهریزی کیست؟ چه کسانی در قرعهکشی مسابقات امروز، چهار سال پیش (سال 91) در مجمع بینالمللی فوتبال به نمایندگی از فوتبال ایران حضور داشتهاند؟ آیا در فوتبال و ورزش این مملکت - و جاهای دیگر - اصلی به نام نظارت اصولا وجود دارد یا خیر؟میپرسند هیاهوی به راه افتاده پیش از بازی ایران - کره، چرا فروکش کرد؟ هیاهویی که در آن افراد و صفوف و اقشار مختلف نقشآفرینی میکردند و هرکس به نوعی درباره آن بازی، نحوه کنترل و مهار تماشاگران، شعارهایی که تماشاگران باید سردهند، رفتاری که باید انجام دهند و... انجام یا تحریم آن، پخش مستقیم یا غیرزنده آن از طریق تلویزیون و... چه و چه و چه، اظهارنظر کرد و تهدید و خط و نشان میکشید و برای فوتبال مملکت خط و ربط تعیین میکرد و...!

مقصران اصلی باید پاسخگو باشند

آیا دیگر همه چیز تمام شد؟ آیا نباید یقه آن کسانی را که در طی سال به عنوان مسئول! و از جیب بیتالمال و این مردم نجیب مسافرت کاری! پشت مسافرت کاری! میروند، گرفت و از آنها پرسید که در هنگام برگزاری مراسم قرعهکشی، شما به چه کاری مشغول بودید؟ اصلا در مجمع حضور داشتید، اگر داشتهاید چرا به وظیفه خود عمل نکرده و به زمان و حداقل مکان برگزاری مسابقات اعتراض نکردهاید و اگر حضور نداشتهاید - که بعید است- چرا و... در آن زمان به چه کاری مشغول بودهاید؟

در اعتراض به زمان برگزاری مسابقه ایران - کره، متاسفانه همه چیز و همه کس کوبیده و محکوم شدند و کمتر به مسببان اصلی این ماجرا، یعنی کسانی که چهار سال پیش به هنگام برگزاری مراسم قرعهکشی مسابقات مقدماتی جامجهانی، بر صندلی ریاست و مدیریت فوتبال تکیه زده بودند، پرداخته شد! کسانی که هشت سال تمام با مسخره بازی و لودگی و خندههای خنک و بیتدبیری، سکان این فوتبال بی صاحب را به دست گرفته و بارها - از جمله دیدارهای فوتبال مقدماتی المپیک لندن - با شیرینکاریهای خود، با اعصاب و روان علاقهمندان و حیثیت فوتبال ایران بازی کردند. ما البته در شماره قبل مجله و در همین صفحه به این ماجرا و مسببان اصلی آن پرداخته و اشاره کردیم و هر جا فرصت آن شد - از جمله در چند برنامه رادیویی - بر آن تصریح و تاکید کردیم، اما در آن هیاهوی کسلکننده، البته آنچه که به جایی نمیرسید فریاد بود!

هشیاری مردم و سهلانگاری برخی مسئولان!

ما بارها از فقدان یا ضعف «نظارت» بر کاروبار ورزش و رسانه و فرهنگ و... به سهم خود انتقاد کرده و نوشتهایم که ضعف نظارت ریشه بسیاری از مشکلات ورزش - و غیر ورزش - ماست، متاسفانه افراد و تشکیلاتی که وظیفه و نقش نظارتی برعهده دارند، یا به هر دلیلی مثل طرز فکر و روش کار و رودربایستی و... در انجام وظیفه خود کوتاهی میکنند یا اصولا خود رفیق دزد و شریک قافله! هستند و آن جایگاه نظارتی را غصب کرده تا راه را برای خلافکاران و عوضی آمدهها و سوءاستفادهچیها و مقامپرستها و... باز کنند! در ماجرای اخیر باز وجود این اشکال بزرگ، نمایان شد و فراتر از موضوعات فنی و ورزشی، مسائل فرهنگی و مذهبی مردم و کشور را نشانه گرفت. باید خدا را شاکر باشیم، قدردان این مردم فهیم باشیم که بار دیگر با هشیاری و اقدام ناب خود خرابکاری و غفلت و سهلانگاری مسئولان را جبران و خنثی کردند و از یک «تهدید»، فرصتی بزرگ ساختند، ورزشگاه آزادی را به حسینیه صدهزار نفری تبدیل کردند و از طریق پخش تلویزیونی به سهم خود - و فراتر از مدعیان بیهنر و کسانی که بدون اینکه کاری کرده باشند یا مقبولیتی در میان مردم داشته باشند، خود را قیم و نگران ملک و ملت میدانند - مبلغ و معرف عاشورای حسینی(ع) در نزد جهانیان شدند. با این همه به گمان ما - مثل خیلی از اهالی اصیل این ورزش - موضوع تمام نشده است.

احضار مسببان

عرض کردیم موضوع برای سیاسیکارها و کسانی که به مردم اعتماد ندارد و آنها - به ویژه اهالی ورزش - را افرادی ضعیف الایمان و سادهلوح! میپندارند، و... تمام شده است، اما برای کسانی که مسائل را ریشهای و عمیق بررسی و تحلیل میکنند و در هر ماجرا، دنبال یافتن علت و علل و نه معلول و مسائل فرعی میگردند، موضوع تمام نشده است، اینها از مسئولان نظارتی مملکت انتظار دارند که موضوع را پیگیری کنند، واگرنه به خاطر خرابکاری آقایان در فوتبال، بلکه به خاطر اعتقادات و فرهنگ و باورها و دین و... امامحسین(ع) این مردم، مسببان را احضار کنند، و پاسخ آنها را بشنوند و علت اهمال و کمکاری آنها را جویا شوند. جالب است که در هیاهوی راه افتاده پیش از بازی تنها کسانی که به میدان نیامدند و پاسخگوی سهلانگاری و غفلت خود نشدند، همین مسببان اصلی بودند که احتمالا طبق معمول در گوشه و سایهای کمین کرده و به ریش همه لبخند میزدند و لودگی میکردند!

حریف تیم ملی فقط «تیم ملی» است!

تیم ملی فوتبال ایران در چهار بازی خود در مسابقات مقدماتی جامجهانی 2018، سه پیروزی و یک مساوی به دست آورده و با 10 امتیاز در صدر جدول ردهبندی است، در صورت ادامه این روند، کار تیم ملی برای صعود به مرحله نهایی جامجهانی راحت خواهد بود و تیم ما بدون اینکه گرفتار «اگر و مگر» های دلهرهآور و نگرانکننده شود جزو 32 تیم مرحله پایانی جامجهانی خواهد بود. این امر مستلزم آن است که تیم ملی در ادامه و تا آخر بدون دستکم گرفتن هیچ حریفی به میدان برود و... به طور خلاصه با توجه به امتیازات و شرایط موجود، در ادامه راه بزرگترین حریف تیم ملی، خود تیم ملی خواهد بود و این تیم اگر از درون دچار آفت و مشکل و حاشیه و... نشود، میتواند پنجمین صعود خود را به جامجهانی، جشن بگیرد.

هم لیگ، هم تیم ملی

با انجام بازی ایران - کرهجنوبی، تیم ملی موقتا به استراحت رفت، تا چرخهای متوقف شده لیگ، مجددا راهاندازی شود. لیگ فوتبال ایران (جام خلیجفارس) در فصل جدید 95-96 تاکنون به خاطر تیم ملی دو توقف طولانی مدت داشته است و هنوز از تداوم و تمرکز لازم برخوردار نشده است، در این باره که بدون هیچ تردیدی از ضعف ساختاری فوتبال حکایت میکند، پیش از این بارها نوشتهایم و دیگران هم - که فوتبال شناس و فوتبال فهم بودهاند - به سهم خود گفتهاند و تذکر دادهاند، اما ظاهرا چارهای نیست و فوتبال ما با همه سابقه و داشتههای خود، در شرایط فعلی باید از میان لیگ و تیم ملی، فوتبال داخلی و فوتبال فراملی یکی را انتخاب کند. حرف ما و کسانی که با این فکر ما هم عقیده هستند، که باید کاری کرد که در فوتبال ایران - مثل همه کشورهای صاحب فوتبال، مثل هر جایی که بر کاروبار فوتبال حساب و کتاب و تدبیر و برنامهریزی و دلسوزی حاکم است - هم تیم ملی جایگاه خود را داشته باشد و هم لیگ و باشگاه‌‌ها، از اهمیت لازم برخوردار باشند، وجود هرکدام از اینها، بدون دیگری، نشان دهنده اشکال بزرگ در کاروبار فوتبال و ساختار و مدیریت آن است. رقابتهای باشگاهی و مسابقات داخلی باید چنان باشد و در سطحی برگزار شود که خروجی آن تیم ملی پرقدرت و در صحنههای مهم فوتبال قاره و جهان باشد و... و تیم ملی و فعالیتها و نتایج آن، باید منجر به گرمی و هیجان رقابتهای داخلی و جذب کردن هر چه بیشتر مردم به سمت فوتبال و در نتیجه گسترش و توسعه فوتبال در سطح کشور شود متاسفانه همانطور که بارها نوشته شده، فوتبال ما تا رسیدن به این مرحله و مقطع فاصله زیادی دارد در این فوتبال یا لیگ و رقابتهای داخلی باید فدای فعالیتها و اهداف تیم ملی شود، یا باید قید هدفهای بینالمللی فوتبال - مثل صعود به جامجهانی و... - را زد و به رقابتهای داخلی پرداخت. در حالی که این دوگانگی و تضاد در کشورهای صاحب فوتبال وجود ندارد و رقابتهای داخلی و فعالیت تیم ملی، مکمل یکدیگر هستند و هرگز با یکدیگر تضاد و اختلاف منافع ندارند. علیایحال، ما وظیفه خود میدانیم که همواره بر این نکته تاکید ورزیم و به مسئولان یادآور شویم که رفتن به جامجهانی به هر شکل و وسیله و به قیمت نابودی و کساد کردن رقابتهای داخلی و برگزاری باری به هر جهت لیگ و... در بلندمدت به ضرر فوتبال ملی است. ما باید کاری کنیم که مثل همه جای دنیا لیگ بزرگترین حامی و تقویتکننده تیم ملی باشد و تیم ملی موجب رونق و جذابیت فوتبال داخلی شود. در این راه و تحقق این امر که کاری است اصولی و البته شدنی و امکانپذیر، باید تلاش کرد. به هر حال حرف امروز و همیشگی ما در این باره این است که هم تیم ملی و هم لیگ؛ هم تیم ملی مقتدر و قوی و هم لیگ پویا و با کیفیت.

روزهای طلایی فوتبال

با برگزاری نه هفته از رقابتهای لیگ برتر، و علیرغم اینکه مسابقات فصل جدید تاکنون دو بار متوقف شده، میشود با جرات گفت که خوشبختانه سطح کیفی و عمومی لیگ در حد قابل قبولی است. البته این روند مثبت تقریبا از یکی، دو فصل گذشته شروع شده و در این فصل هم ادامه دارد و در هر هفته از بازیها، مسابقات خوب و جذاب و مقبولی را شاهد هستیم. البته این انتظاری است که از فوتبال پرمایه و خوش سابقه ایران میرود، و تردیدی وجود ندارد اگر گرفتاریهای فوتبال ما با همت و درایت مسئولان حل شود، فکرهای غلط و مداخلههای منفعتجویانه از آن حذف شود و روح دلسوزی و برنامه و تدبیر بیش از پیش بر کار و بار آن حاکم شود، روزهای طلایی و روشنی در انتظار فوتبال ایران خواهد بود.

همه داریم میبینیم که فوتبال با همه مشکلاتی که دارد، انتقاداتی که بر آن وارد است، امروز بر صدر جدول گروه مقدماتی صعود به جامجهانی قرار دارد، بنابراین در اینکه فوتبال ایران استعداد پیشرفت بیشتر از این دارد و این رشته نیز میتواند جزو رشتههای مطرح و افتخارآفرین ورزش ایران قرار بگیرد، شک نباید کرد.

سپاهان و مشکلات درونی

عبدالله ویسی، سرمربی تیم سپاهان اصفهان که سال گذشته تیم استقلال خوزستان با سکانداری او به مقام قهرمانی لیگ برتر رسید، بعد از شکست در مقابل تیم همشهری یعنی ذوبآهن (2-0) در جلسه مطبوعاتی حاضر شد و حرفهایی را به زبان آورد که گویای مشکلات درونی سپاهان بود. او از افراد و جریانات رخنه کرده در تیم پرافتخار و قدیمی کشورمان سخن گفت که سرنوشت این تیم و احساسات طرفداران پرشورش را قربانی دستهبندی و تامین منافع خود کرده است. این تقریبا همان حرفهایی است که سال گذشته مجله کیهان ورزشی براساس وظیفهای که درباره ریز و درشت ورزش کشورمان احساس میکند درباره تیم سپاهان نوشت و هشدار داد. سپاهان که تا دو، سه سال پیش به عنوان یک تیم «الگو» و یک نمونه زنده از «باشگاهداری» و یک مثال عینی از اعمال «مدیریت صحیح» بود چه شد که به این روز افتاد؟ منشأ و ریشه و دلیل تغییر و تحولات مدیریتی این تیم طی دو، سهسال اخیر چه بوده است؟ تغییراتی که باعث شد سپاهان از لحاظ فنی سخت نزول کند و از نظر مدیریتی و ساختاری به یک تیم معمولی و بلکه ضعیف تبدیل شود؟ این سؤالاتی است که مسئولان و مدیران ارشد سپاهان باید به آن پاسخ گویند و ریشههای مشکل و انحراف از مسیر سالم و صحیح گذشته را پیدا کنند و بعد از آن درصدد رفع اساسی مشکل باشند، حرف تغییر آدمها و رفت و آمد زید و عمرو، مشکلی را درمان نمیکند و موجب هیچ اصلاحی نمیشود. در بررسی مشکلات باید علت و ریشه مشکلات را شناسایی کرد و آنگاه راهحال را پیدا کرد و نسخه درمان را پیچید و...

بارها نوشتهایم جریاناتی سالهاست که در این فوتبال رخنه کرده که هدفی جز کسب درآمد و تامین منافع خود ندارند، برای آنها تنها چیزی که مهم است منافع شخصی است و برای تامین آن ابایی از خراب کردن و ویران کردن جاهای آباد این فوتبال و به خاک سیاه نشاندن آن ندارند. این واقعیتی غیرقابل انکار و تاسفبار در فوتبال ایران است که اگر چندسال پیش به وقت مطرح شدن از سوی همین جریانات آویزان و انگل و دنبالهرسانهایشان هو و مسخره میشد، امروز دیگر کسی در وجود آن شکی ندارد. بنابراین وظیفه مسئولان ارشد ورزش، فوتبال و بالاخره مدیران باشگاهها روشن است، آنها باید با شناسایی این جریانات مخرب، راه نفوذ و رخنه آنها را به فوتبال و تشکیلات خود ببندند و ... یادمان باشد این فوتبال فقط در فضای سالم میتواند رشد و توسعه پیدا کند و...!

* سید محمدسعید مدنی


نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار